فیک: ددی مافیای من* پارت: ۷
تهیونگ .....
دیدم پیامک از طرف الینا هست که نوشته باباش دیشب مرد
خیلی خوشحال بودم یعنی دیگه نمیخواست با الینا ازدواج کنم گفتم باشه پس ازدواج ماهم کنسل راستی
تسلیت میگم
ساعت ۶ ( ادمین خیلی گشاد است 🤣 )
ا/ت ....
رفتم لباس انتخاب کردم لباسای مهمونیم همه بازززززز بود مجبور شدم یکی و بپوشم مهای لختم پوست سفیدم لبای پفکیم چشمای درشت بدن لاغر و سک سی چون خیلی خوشگل بودم آرایش نکردم و رفتم بیرون دیدم همه مهمونا روشون رو روی من چرخوندن و با نگاه های هیز نگاهم میکردم که عصبانی شدم داشتم همه رو نگاه میکردم که نگاهم به تهیونگ افتاد که عصبی نگاهم میکرد و رگاش بیرون زده بود آب دهمو قورت دادم چون خیلی ترسیدم و رفتم توی آشپز خونه
تهیونگ ........
دیدم ا/ت با یک لباس باز اومد و همه مردا هیز نگاش کردن و خیلی عصبانی شدم رگای دستم زد بود بیرون که اون رفت آشپز خونه تا رفت یکی از مردا اومد جام و گفت اون خدمت کاری که الان اومد ازت به بالا ترین مبلغ میخرم
تا اینو گفت میخواستم دهنشو جر بدم ولی سعی کردم آرامشم حفظ کنم و غریدم
+ نه اصلا اگه ببینم نزدیکش شدی جرت میدم
اون بدون توجه به عصبانیتم رفت پیش بقیه
ا/ت ......
داشتم مشروب هارو می آوردم که یه مرده اومد و .........
دیدم پیامک از طرف الینا هست که نوشته باباش دیشب مرد
خیلی خوشحال بودم یعنی دیگه نمیخواست با الینا ازدواج کنم گفتم باشه پس ازدواج ماهم کنسل راستی
تسلیت میگم
ساعت ۶ ( ادمین خیلی گشاد است 🤣 )
ا/ت ....
رفتم لباس انتخاب کردم لباسای مهمونیم همه بازززززز بود مجبور شدم یکی و بپوشم مهای لختم پوست سفیدم لبای پفکیم چشمای درشت بدن لاغر و سک سی چون خیلی خوشگل بودم آرایش نکردم و رفتم بیرون دیدم همه مهمونا روشون رو روی من چرخوندن و با نگاه های هیز نگاهم میکردم که عصبانی شدم داشتم همه رو نگاه میکردم که نگاهم به تهیونگ افتاد که عصبی نگاهم میکرد و رگاش بیرون زده بود آب دهمو قورت دادم چون خیلی ترسیدم و رفتم توی آشپز خونه
تهیونگ ........
دیدم ا/ت با یک لباس باز اومد و همه مردا هیز نگاش کردن و خیلی عصبانی شدم رگای دستم زد بود بیرون که اون رفت آشپز خونه تا رفت یکی از مردا اومد جام و گفت اون خدمت کاری که الان اومد ازت به بالا ترین مبلغ میخرم
تا اینو گفت میخواستم دهنشو جر بدم ولی سعی کردم آرامشم حفظ کنم و غریدم
+ نه اصلا اگه ببینم نزدیکش شدی جرت میدم
اون بدون توجه به عصبانیتم رفت پیش بقیه
ا/ت ......
داشتم مشروب هارو می آوردم که یه مرده اومد و .........
۳.۹k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.