The red vampire

The red vampire

Part 2


"عوضی روانی چی از جونم میخوای"
"ساکت شو دختره ی خیره سر "
"عوضی هق ولم کن"
"مگه نمیگم ساکت تو اینجایی تا آرومم کنی تو اینجایی تا از خونت تغذیه کنم تو اینجایی تا دردو عذاب بکشی تا من لذت ببرم پس مخالفت نکن "
"تو کی هستی که منو تهدید میکنی یا بهم دستور میدی"
"خفه شو دختره ی حقیر تو هیچ چیز در برابر من نیستی"
"هق ولم کن هرچقدر بخوای بهت پول میدم فقط ولم کن "
"انگار تو کری دختره خیره سر گفتم اینجایی تا آرومم کنیی بفهمم"
"نمیخوام این‌همه دختر چرا من "
"چون تو خون خاصی داری"
"خون خب داشته باشم مگه چیه"
"هه نفهمیدی هنوز من یه خون آشامم"
"چیی(چشاش از حدقه بیرون زد)"
"چیه تعجب کردی نه هه"
"ا...ام..امکان نداره"
"چرا داره کوچولو "

اون دختر به شدت ترسیده بود و حتی قدرت نفس کشیدنش رو هم از دست داد
خیلی زندگی بی رحمه مگه



به قَلم فلور