عشق یهوییpart 12
*ویوا/ت*
بیدار شدم دیدم ساعت ۶وربع عصر بعد رفتم پایین یه نودل برای خودم اماده کردم وخوردم بعد رفتم سمت میز گوشیم رو برداشتم ودراز شدم رو مبل بعد گوشیم رو روشن کردم رفتم یخورده فیلم نگاه کردم یکم خرید اینترنتی کردم مثلا رژلب یه کفش یه کیف ویه مانتو از یه سایت خریدم بعد رفتم بالا اروم در رو باز کردم وبعد رفتم پیش تهیونگ گفتم:تهیونگ
تهیونگ هم بیدار شده بود گفت:بله
گفتم:تا تانیا خوابه بریم تبلتش رو درست کنیم وبیایم تا سوپرایز بشه خدمتکارا هم خونه هستن که مواظبش باشن خوبه میای بریم دیر هم نیست.
تهیونگ:باشه بریم
رفتیم لباس هامون رو عوض کردیم رفتیم همونجا بعد تهیونگ گفت:ببخشید اقا میتونین این تبلت رو درست کنین بعد گفت:بزار ببینم
بعد ۱ ساعت درستش کرد واومدیم خونه رفتیم تبلتش رو روشن کردیم یهو دیدیم ...
*پایان*
بیدار شدم دیدم ساعت ۶وربع عصر بعد رفتم پایین یه نودل برای خودم اماده کردم وخوردم بعد رفتم سمت میز گوشیم رو برداشتم ودراز شدم رو مبل بعد گوشیم رو روشن کردم رفتم یخورده فیلم نگاه کردم یکم خرید اینترنتی کردم مثلا رژلب یه کفش یه کیف ویه مانتو از یه سایت خریدم بعد رفتم بالا اروم در رو باز کردم وبعد رفتم پیش تهیونگ گفتم:تهیونگ
تهیونگ هم بیدار شده بود گفت:بله
گفتم:تا تانیا خوابه بریم تبلتش رو درست کنیم وبیایم تا سوپرایز بشه خدمتکارا هم خونه هستن که مواظبش باشن خوبه میای بریم دیر هم نیست.
تهیونگ:باشه بریم
رفتیم لباس هامون رو عوض کردیم رفتیم همونجا بعد تهیونگ گفت:ببخشید اقا میتونین این تبلت رو درست کنین بعد گفت:بزار ببینم
بعد ۱ ساعت درستش کرد واومدیم خونه رفتیم تبلتش رو روشن کردیم یهو دیدیم ...
*پایان*
۱۹.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.