fake kook
fake kook
part*¹
پ: ا.ت اماده ای میخوایم بریم خونه پدربزرگت
ا.ت: اره امادم
پ: به مامانت هم بگو تابریم
ا.ت: باشه
رفتیم خونه پدربزرگم همه اونجا بودن
من بین فامیل های پدرم با دایان بیشتر ازهمه صمیمی هستم چون همسن منه و با لویی زیاد صمیمی نیستم چون خیلی خودشو بالا میگیره و فک میکنه بهتر از ماست
رفتیم داخل همین که دایان دیدن سریع پریدم بغلش و اونم بغلم کرد
دایان: سلام عزیزم
ا.ت: سلام دایان جون
دایان: خوبی
ا.ت: اره عزیزم تو خوبی
دایان: منم عالیم
ا.ت: سلام جونگکوک سلام جینوس
کوک و جینوس: سلام ا.ت
دایان: ا.ت بیا بریم طبقه بالا
ا.ت: باشه بریم
رفتیم طبقه بالا
ا.ت: دایان امشب میای بار بریم خوشگذرونی
دایان: اره حتما ولی اگه جونگکوک بفهمه
ا.ت: خب بفهمه
دایان: به مامانم و بابام میگه ولی جینوس چیزی نمیگه چون ازش همه چیز میدونم
ا.ت: 😅
دایان: ساعت چنده؟
ا.ت: ۱۲شب
دایان: باشه
کوک: کجا میخوای بری دایان
دایان: هیچجا
ا.ت: جایی نمیخوایم بریم
کوک: ۱۲شب کجا باهم میخواین برین بدون اجازه ما
دایان: گفتم که هیچجا خونم
کوک: میخواین برین بار
ا.ت: نه
کوک: حرفاتون شنیدم
دایان: غلط کردی حرفامونو گوش دادی عوضی
کوک: خودتی
دایان: به مامان میگما که باهم بدرفتاری میکنی
کوک: بگو منم میگم امشب میخوای بری
ا.ت: جونگکوک یه امشب بزار بریم اصلا خودتم بیا
کوک: من بیام چرا من
ا.ت: بیا خوش میگذره
دایان: اره بیا خوش میگذره
کوک: باشه میام ا.ت خودمون شب میایم دنبالت ولی یه چیز به کسی نگیا حتی جینوس
دایان: باشه نمیگیم
ا.ت: اوکیه
#کوک
#فیک
#سناریو
part*¹
پ: ا.ت اماده ای میخوایم بریم خونه پدربزرگت
ا.ت: اره امادم
پ: به مامانت هم بگو تابریم
ا.ت: باشه
رفتیم خونه پدربزرگم همه اونجا بودن
من بین فامیل های پدرم با دایان بیشتر ازهمه صمیمی هستم چون همسن منه و با لویی زیاد صمیمی نیستم چون خیلی خودشو بالا میگیره و فک میکنه بهتر از ماست
رفتیم داخل همین که دایان دیدن سریع پریدم بغلش و اونم بغلم کرد
دایان: سلام عزیزم
ا.ت: سلام دایان جون
دایان: خوبی
ا.ت: اره عزیزم تو خوبی
دایان: منم عالیم
ا.ت: سلام جونگکوک سلام جینوس
کوک و جینوس: سلام ا.ت
دایان: ا.ت بیا بریم طبقه بالا
ا.ت: باشه بریم
رفتیم طبقه بالا
ا.ت: دایان امشب میای بار بریم خوشگذرونی
دایان: اره حتما ولی اگه جونگکوک بفهمه
ا.ت: خب بفهمه
دایان: به مامانم و بابام میگه ولی جینوس چیزی نمیگه چون ازش همه چیز میدونم
ا.ت: 😅
دایان: ساعت چنده؟
ا.ت: ۱۲شب
دایان: باشه
کوک: کجا میخوای بری دایان
دایان: هیچجا
ا.ت: جایی نمیخوایم بریم
کوک: ۱۲شب کجا باهم میخواین برین بدون اجازه ما
دایان: گفتم که هیچجا خونم
کوک: میخواین برین بار
ا.ت: نه
کوک: حرفاتون شنیدم
دایان: غلط کردی حرفامونو گوش دادی عوضی
کوک: خودتی
دایان: به مامان میگما که باهم بدرفتاری میکنی
کوک: بگو منم میگم امشب میخوای بری
ا.ت: جونگکوک یه امشب بزار بریم اصلا خودتم بیا
کوک: من بیام چرا من
ا.ت: بیا خوش میگذره
دایان: اره بیا خوش میگذره
کوک: باشه میام ا.ت خودمون شب میایم دنبالت ولی یه چیز به کسی نگیا حتی جینوس
دایان: باشه نمیگیم
ا.ت: اوکیه
#کوک
#فیک
#سناریو
۲۴.۳k
۲۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.