پارت 2 سناریو مشترک
*از زبون دازای
بعد از اینکه ا.ت رفت بیرون لباسارو پوشیدن و رفتم پیش عکاس
و شروع کرد به عکس گرفتن از منو ا.ت
بعد عکاسی*
توی اتاق استراحت نشسته بودم و ا.ت رو دیدم که اومد داخل
*مم ا.ت میگم من خوراکی اوردم بیا با هم بخوریم مطمئنم توام گشنته
>ارهههههههههههه
*اااا یه دقه صب کن
-خوراکیارو از کیفش در اورد
> ویییییی شیر توت فرنگی رو بده مننننن
* باشه برای تو ولی در عوض بهت یدونه چیپس هم نمیدممممم
>یاااااااااااااا دازای بده دیگهههههه
* باشه بابا بگیر
نیم ساعت بعد
بعد از اینکه با ا.ت خدافظی کردم رفتم به سمت خونع
با اینکه روزم خالی بود ولی خیلی خسته بودم
توی همین فکرا بودم که رسیدم
و درو با خستگی باز کردم
*از زبون ا.ت
با همه خدافظی کردم و به سمت خونم رفتم
هوا تاریک بود و کوچه هم خلوت
خیلی ترسیده بودم و حس میکردم یکی دنبالمه
به اولین خونه در رفتم و در زدم
که برا چند دقه اونجا بمونم و بعد برم
> ل لطفا درو باز کنید* با بغض
از زبون دازای*
رفتم سمت اتاق و لباسامو عوض کردم رفتم یه چیزی بخورم که...
یکی زنگ زد یعنی کیهههههه
در همان لحظه وضعیت ا.ت*
درو باز کن دیهههههههه
اعهفبغقیفقغعذدخهع
به سمت ای فون رفتم که دیدم ا.ته..........
یعنی چیکارم داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چیشده؟؟؟؟؟
اصن مگه خونهی منو بلدههههه؟؟؟؟؟؟؟
به خودم اومدم و درو باز کردم
**************************************************************
گومن بد شد
فرندی که باهاش نوشتم @black_pinkkkkk فالو شه
به115برسونیدش پارت جدید رو میدمممممم
بعد از اینکه ا.ت رفت بیرون لباسارو پوشیدن و رفتم پیش عکاس
و شروع کرد به عکس گرفتن از منو ا.ت
بعد عکاسی*
توی اتاق استراحت نشسته بودم و ا.ت رو دیدم که اومد داخل
*مم ا.ت میگم من خوراکی اوردم بیا با هم بخوریم مطمئنم توام گشنته
>ارهههههههههههه
*اااا یه دقه صب کن
-خوراکیارو از کیفش در اورد
> ویییییی شیر توت فرنگی رو بده مننننن
* باشه برای تو ولی در عوض بهت یدونه چیپس هم نمیدممممم
>یاااااااااااااا دازای بده دیگهههههه
* باشه بابا بگیر
نیم ساعت بعد
بعد از اینکه با ا.ت خدافظی کردم رفتم به سمت خونع
با اینکه روزم خالی بود ولی خیلی خسته بودم
توی همین فکرا بودم که رسیدم
و درو با خستگی باز کردم
*از زبون ا.ت
با همه خدافظی کردم و به سمت خونم رفتم
هوا تاریک بود و کوچه هم خلوت
خیلی ترسیده بودم و حس میکردم یکی دنبالمه
به اولین خونه در رفتم و در زدم
که برا چند دقه اونجا بمونم و بعد برم
> ل لطفا درو باز کنید* با بغض
از زبون دازای*
رفتم سمت اتاق و لباسامو عوض کردم رفتم یه چیزی بخورم که...
یکی زنگ زد یعنی کیهههههه
در همان لحظه وضعیت ا.ت*
درو باز کن دیهههههههه
اعهفبغقیفقغعذدخهع
به سمت ای فون رفتم که دیدم ا.ته..........
یعنی چیکارم داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چیشده؟؟؟؟؟
اصن مگه خونهی منو بلدههههه؟؟؟؟؟؟؟
به خودم اومدم و درو باز کردم
**************************************************************
گومن بد شد
فرندی که باهاش نوشتم @black_pinkkkkk فالو شه
به115برسونیدش پارت جدید رو میدمممممم
۴.۴k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.