برف
برش زمانی *** میا داخل خونه تنها
_ چشمام و بزور باز کردم ... تازه از خواب بیدار شدم
_ ساعت چنده بابا ؟
_ بابا ؟
_ رفتم تو حال دیدم نیست ...حتما رفته جوجوتسو
_ یه قهوه درست کردم.... پتو رو دور خودم پیچیده بودم
_ یکم سرد بود ... بخاری رو زیاد کردم رفتم رو مبل بالکن نشستم برف قشنگی می بارید
با اینکه سردم بود ولی نمی تونستم از تماشای این برف بگذرم
_ الو سلام کالی چه خبر ؟( دوست ساکورا بود کالی )
▪︎خوبم ... دختر خیلی وقته نمیای مدرسه حالت خوبه؟
_ اره اره حالم خوبه
▪︎ خب خوبه ...
_ خواستم بپرسم حالت خوبه یا نه ... خوشحال شدم صداتو شنیدم کاری نداری ؟
▪︎ نه عزیزم خداحافظ
_ ممنون
_ تلفن رو قطع کردم
_ خیلی اونجا نشستم ساعت تقریبا ۱۱ بود
_ برف بیشتر شده بود .. هوا هم سرد تر
_ همونجا رو مبل خوابم برد
_ همراه برف باد هم همراهش بود
_ برف ها میخوردن تو صورتم
_ چشمام رو بستم و خوابم برد
# ماشینم رو تو پارکینگ پارک کردم
# در خونه رو باز کردم ....
# رفتم تو اتاق ساکورا ولی اونجا نبود
# ساکورا ... عزیزم کجا___
# تو بالکن چیکار میکنه ؟
# خوابیده....
# رفتم کنارش نشستم سرشو گذاشتم رو پام و نازش کردم
# سنگین خوابی بچه
# سرما نخوری ساکورا
# نه بیدار نمیشه..
_ چشمام رو کم کم باز کردم بابا داشت
_ بهم لبخند میزد
# بیدار شدی ... پاشو بریم داخل اینطوری سرما می خوری ها
_ باشه بابا لبخندی زدم و رفتم داخل
_ چشمام و بزور باز کردم ... تازه از خواب بیدار شدم
_ ساعت چنده بابا ؟
_ بابا ؟
_ رفتم تو حال دیدم نیست ...حتما رفته جوجوتسو
_ یه قهوه درست کردم.... پتو رو دور خودم پیچیده بودم
_ یکم سرد بود ... بخاری رو زیاد کردم رفتم رو مبل بالکن نشستم برف قشنگی می بارید
با اینکه سردم بود ولی نمی تونستم از تماشای این برف بگذرم
_ الو سلام کالی چه خبر ؟( دوست ساکورا بود کالی )
▪︎خوبم ... دختر خیلی وقته نمیای مدرسه حالت خوبه؟
_ اره اره حالم خوبه
▪︎ خب خوبه ...
_ خواستم بپرسم حالت خوبه یا نه ... خوشحال شدم صداتو شنیدم کاری نداری ؟
▪︎ نه عزیزم خداحافظ
_ ممنون
_ تلفن رو قطع کردم
_ خیلی اونجا نشستم ساعت تقریبا ۱۱ بود
_ برف بیشتر شده بود .. هوا هم سرد تر
_ همونجا رو مبل خوابم برد
_ همراه برف باد هم همراهش بود
_ برف ها میخوردن تو صورتم
_ چشمام رو بستم و خوابم برد
# ماشینم رو تو پارکینگ پارک کردم
# در خونه رو باز کردم ....
# رفتم تو اتاق ساکورا ولی اونجا نبود
# ساکورا ... عزیزم کجا___
# تو بالکن چیکار میکنه ؟
# خوابیده....
# رفتم کنارش نشستم سرشو گذاشتم رو پام و نازش کردم
# سنگین خوابی بچه
# سرما نخوری ساکورا
# نه بیدار نمیشه..
_ چشمام رو کم کم باز کردم بابا داشت
_ بهم لبخند میزد
# بیدار شدی ... پاشو بریم داخل اینطوری سرما می خوری ها
_ باشه بابا لبخندی زدم و رفتم داخل
۸۱۱
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.