گردنبند جادویی قسمت ۱۰
☆ وقتی پاشدم نمیدونستم کجام صدایی شنیدم صدای ملیس بود دختره ی کثا* فت .
× به به خانم خانما پاشدین
+ توی عو*ضی داری با من چیکار میکنی
× من نیاز به خونت دارم
+ خون من ؟
چرا ؟
× خون تو میتونه جون یه نفرو نجات بده
+ الان که چی آدم قطعه خب منو ولم کن این همه آدم
× میفهمی چی دارم میگم میدونی من چقدر تلاش کردم چند سال دنبال تو بودم اونا به دردم نمیخوردن
+ منظورت از اونا چیه ؟
× مامان بابات
+ چی... چی میگی یعنی مامان بابای من به خاطر تو مردن
× اره کار من بود هاهاااااا
+ کامل برام توضیح بده ( داد )
× من با همون گردنبندی که گردنته کنترلت میکردم حتی اون گردنبند که مامانت داشت با اون هم میتونستم کنترلت کنم شما خانواده گی میتونید باخونتون کسی و زنده کنین و اونو قدرت مند کنین
+ خب تو میتونی از من خون بکشی
× نچ فایده نداره من مرگت و میخوام
☆ دوباره سیاهی رفتم .
ویو ملیس : بیهوش شد منم موقعیت خوبی برای کشتنش پیدا کردم . باورم نمیشه چرا نمیتونم بکشمش ؟ چرا چاقو از بدنت رد میشه ؟ مننن میخوام خواهرم رو زنده کنم .
( گریه )
☆ پاشدم دیدم روم خوابیده و داره گریه میکنه ، سرشو بلند کردم
+ کیو میخوای زنده کنی ؟
× همون دختری که تو استخر مدرسه مرد ( گریه )
+ اون .. به تو چه ربطی داره
× خواهرم بود .( گریه )
+ من امید زیاد به زنده موندن ندارم پس سریع انجامش بده
× نمیشه
+ چرا ؟
× بدنت محافظ داره
+ بدن من ؟
× اره بعضیا تون اینجوری هستین
+الان چیکار میکنی
× هیچی منو ببخش
+ اشکالی نداره . اما خواهرت چی ؟
× یه فکری براش میکنم
+ منو میشه ببری خونه ؟
× پاشو بریم
☆ بغلم کرد ( ببخشید )
× به به خانم خانما پاشدین
+ توی عو*ضی داری با من چیکار میکنی
× من نیاز به خونت دارم
+ خون من ؟
چرا ؟
× خون تو میتونه جون یه نفرو نجات بده
+ الان که چی آدم قطعه خب منو ولم کن این همه آدم
× میفهمی چی دارم میگم میدونی من چقدر تلاش کردم چند سال دنبال تو بودم اونا به دردم نمیخوردن
+ منظورت از اونا چیه ؟
× مامان بابات
+ چی... چی میگی یعنی مامان بابای من به خاطر تو مردن
× اره کار من بود هاهاااااا
+ کامل برام توضیح بده ( داد )
× من با همون گردنبندی که گردنته کنترلت میکردم حتی اون گردنبند که مامانت داشت با اون هم میتونستم کنترلت کنم شما خانواده گی میتونید باخونتون کسی و زنده کنین و اونو قدرت مند کنین
+ خب تو میتونی از من خون بکشی
× نچ فایده نداره من مرگت و میخوام
☆ دوباره سیاهی رفتم .
ویو ملیس : بیهوش شد منم موقعیت خوبی برای کشتنش پیدا کردم . باورم نمیشه چرا نمیتونم بکشمش ؟ چرا چاقو از بدنت رد میشه ؟ مننن میخوام خواهرم رو زنده کنم .
( گریه )
☆ پاشدم دیدم روم خوابیده و داره گریه میکنه ، سرشو بلند کردم
+ کیو میخوای زنده کنی ؟
× همون دختری که تو استخر مدرسه مرد ( گریه )
+ اون .. به تو چه ربطی داره
× خواهرم بود .( گریه )
+ من امید زیاد به زنده موندن ندارم پس سریع انجامش بده
× نمیشه
+ چرا ؟
× بدنت محافظ داره
+ بدن من ؟
× اره بعضیا تون اینجوری هستین
+الان چیکار میکنی
× هیچی منو ببخش
+ اشکالی نداره . اما خواهرت چی ؟
× یه فکری براش میکنم
+ منو میشه ببری خونه ؟
× پاشو بریم
☆ بغلم کرد ( ببخشید )
۵.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.