آسیب شناسی موسیقی و تفکر ناسالم کی پاپ کره ای(۳)
آسیبشناسی موسیقی و تفکر ناسالم کیپاپ کرهای(۳)
اول اینکه بالاخره و زودتر از انتظار، گروهی نمود عینی «بیتیاس» را در ایران اسلامی را به صحنه برد. این یعنی موج کیپاپ کرهای تا اینجای کار از ما موفقتر عمل کرده و توانسته پس از ترغیب نوجوانان به دنبال کردنشان، حالا شاهد تکثیر این تفکر در قالب گروههایی از این دست هستیم که شاید خود پدیدآورندگان، در اینجای کار هیچگونه اندیشهای بجز پذیرش یک قالب جذاب و نوجوان پسند موسیقی پاپیولار روز دنیا در سر نداشته باشند اما همین گام، بر ارزشگذاری و پیروی دنبالکنندگانِ سرچشمه اصلی این فرهنگ و تفکر مسموم تاثیر مضاعف خواهد گذاشت.
دوم و مهمتر از همه اینکه برنامهای چون «عصر جدید» که از پربینندهترین برنامههای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است، با بردن اینچنین گروهی بر روی صحنه و در مقابل دوربینها و میلیونها انسان، در همان ابتدای کار به این گروه، یک حکم تایید و مشروعیت میدهد و بسیاری از خانوادهها بخش اعظم مساله را حل شده تلقی میکنند چراکه رسانه ملی همواره در کانتکست(زمینه) خود حافظ حریم فرهنگی اجتماعی هممیهنان بوده و از ورود و هجوم و درز فرهنگ غیر ایرانی اسلامی ممانعت کرده از اینرو بخش عظیمی از جامعه به صورت خودکار تقریبا به تمام آنچه که از به اصطلاح تلویزیون پخش میشود تمکین کرده و پذیرا میشوند و آن را به عنوان عنصری لااقل غیرخطرناک تلقی میکنند. اگر به مبنای نظریای(نظریه نهادی هنر) که در ابتدای یادداشت معرفی شد بازگردیم در واقع تلویزیون در حکم همان "نهاد هنر" عمل میکند که این نوع از موسیقی را به عنوان اثر هنری معرفی کرده و بدان مشروعیت میبخشد. این مشروعیت بخشیدن، همانگونه که خیال خانوادهها را راحت میکند، نوجوانان را هم بیشتر به سمت این نوع از موسیقی سوق میدهد. به نظر میرسد نوجوانانی که دنبالهروی کیپاپ کرهای هستند با دیدن فعالیتهای گروهی که تقلید گروه مذکور را سرلوحه کار خود قرار داده، بیشتر و مصمتر به دنبالهروی از این موج هنری فکری کرهای ادامه خواهند داد. در تحلیل نهایی گروه موسیقی موسوم به «۶۰ ثانیه» نمود عینی تاثیرگذاری از کیپاپ کرهای و زنگ خطری برای تهاجم فرهنگی اینبار از مشرق زمین است.
اول اینکه بالاخره و زودتر از انتظار، گروهی نمود عینی «بیتیاس» را در ایران اسلامی را به صحنه برد. این یعنی موج کیپاپ کرهای تا اینجای کار از ما موفقتر عمل کرده و توانسته پس از ترغیب نوجوانان به دنبال کردنشان، حالا شاهد تکثیر این تفکر در قالب گروههایی از این دست هستیم که شاید خود پدیدآورندگان، در اینجای کار هیچگونه اندیشهای بجز پذیرش یک قالب جذاب و نوجوان پسند موسیقی پاپیولار روز دنیا در سر نداشته باشند اما همین گام، بر ارزشگذاری و پیروی دنبالکنندگانِ سرچشمه اصلی این فرهنگ و تفکر مسموم تاثیر مضاعف خواهد گذاشت.
دوم و مهمتر از همه اینکه برنامهای چون «عصر جدید» که از پربینندهترین برنامههای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است، با بردن اینچنین گروهی بر روی صحنه و در مقابل دوربینها و میلیونها انسان، در همان ابتدای کار به این گروه، یک حکم تایید و مشروعیت میدهد و بسیاری از خانوادهها بخش اعظم مساله را حل شده تلقی میکنند چراکه رسانه ملی همواره در کانتکست(زمینه) خود حافظ حریم فرهنگی اجتماعی هممیهنان بوده و از ورود و هجوم و درز فرهنگ غیر ایرانی اسلامی ممانعت کرده از اینرو بخش عظیمی از جامعه به صورت خودکار تقریبا به تمام آنچه که از به اصطلاح تلویزیون پخش میشود تمکین کرده و پذیرا میشوند و آن را به عنوان عنصری لااقل غیرخطرناک تلقی میکنند. اگر به مبنای نظریای(نظریه نهادی هنر) که در ابتدای یادداشت معرفی شد بازگردیم در واقع تلویزیون در حکم همان "نهاد هنر" عمل میکند که این نوع از موسیقی را به عنوان اثر هنری معرفی کرده و بدان مشروعیت میبخشد. این مشروعیت بخشیدن، همانگونه که خیال خانوادهها را راحت میکند، نوجوانان را هم بیشتر به سمت این نوع از موسیقی سوق میدهد. به نظر میرسد نوجوانانی که دنبالهروی کیپاپ کرهای هستند با دیدن فعالیتهای گروهی که تقلید گروه مذکور را سرلوحه کار خود قرار داده، بیشتر و مصمتر به دنبالهروی از این موج هنری فکری کرهای ادامه خواهند داد. در تحلیل نهایی گروه موسیقی موسوم به «۶۰ ثانیه» نمود عینی تاثیرگذاری از کیپاپ کرهای و زنگ خطری برای تهاجم فرهنگی اینبار از مشرق زمین است.
۸۷۲
۰۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.