احساسم به تو را چه بنامم؟
احساسم به تو را چه بنامم؟
دوست داشتن؟
عشق؟
نیاز؟
یا...
نمی دانم!
نمی دانم!
وقتی مجالِ معنا نمی دهد عطر تنت،
با چشمهایت به لبهام بیاموز کلمات را!
بگو حسی که دارم نامش چیست؟
بگذار چیزی بگویم
که هیچ زنی نشنیده باشد!
گونه ای ابراز کنم که
در کلام هیچ مردی نگنجد!
پس...
چشم هایت را ببند تا پلک هایت را ببوسم و آرام بگویم...
به تو حس یک شعر را دارم به شاعرش!
حالا مرا با انگشتانت بنویس،
با لبهات بخوان و با چشمانت از بر کن!
من شعر توام!
دوست داشتن؟
عشق؟
نیاز؟
یا...
نمی دانم!
نمی دانم!
وقتی مجالِ معنا نمی دهد عطر تنت،
با چشمهایت به لبهام بیاموز کلمات را!
بگو حسی که دارم نامش چیست؟
بگذار چیزی بگویم
که هیچ زنی نشنیده باشد!
گونه ای ابراز کنم که
در کلام هیچ مردی نگنجد!
پس...
چشم هایت را ببند تا پلک هایت را ببوسم و آرام بگویم...
به تو حس یک شعر را دارم به شاعرش!
حالا مرا با انگشتانت بنویس،
با لبهات بخوان و با چشمانت از بر کن!
من شعر توام!
۱.۹k
۲۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.