Black Cigarette p28
"تو بشین همینجا. حال خودت بدتره." Jungkook
"نمی..."Jimin
سرفه اجازه صبح کردن به او را نمی داد و نمیتوانست صبحت کند.
کوک با تمام سرعت به اتاق سونی دوید.
"سونی... سونی...سونیییی...."
"منو نگاه کن....خواهش میکنم ازت...چشماتو نبند....."Jungkook
خیلی سریع دستگاه را روشن کرد و به لوله را به دهان سونی رساند و
دعا دعا می کرد که دیر نشده باشد:)
چند دقیقه بعد جیمین وارد اتاق شد.
"کوک؟ اینا چیه به سونی وصل کردی؟ مگه چی شده؟....سونی حالش خوب نیست؟...."Jimin
" جی..مین...من"Jungkook
" لعنتی...تو قول دادی....تو بهم...به اون..به همه مون قول دادی.
چراا؟....ها؟....چرا اونو امیدوار کردی؟"Jimin
و در آخر جیمین نتوانست بغضش را کنترل کند و بوم....آن توده در گلویش منفجر شد.
{:ترکیدن بغض یک عاشق، دردناک ترین آوای جهان شد:}
جلوی دهانش را گرفت. از اتاق خارج شد.
روی پله نشست و سیگارش را از جیبش درآورد و روشن کرد.
چند پک زد. ریه هایش با دود سیگار غریبه نبودند.
"نمی..."Jimin
سرفه اجازه صبح کردن به او را نمی داد و نمیتوانست صبحت کند.
کوک با تمام سرعت به اتاق سونی دوید.
"سونی... سونی...سونیییی...."
"منو نگاه کن....خواهش میکنم ازت...چشماتو نبند....."Jungkook
خیلی سریع دستگاه را روشن کرد و به لوله را به دهان سونی رساند و
دعا دعا می کرد که دیر نشده باشد:)
چند دقیقه بعد جیمین وارد اتاق شد.
"کوک؟ اینا چیه به سونی وصل کردی؟ مگه چی شده؟....سونی حالش خوب نیست؟...."Jimin
" جی..مین...من"Jungkook
" لعنتی...تو قول دادی....تو بهم...به اون..به همه مون قول دادی.
چراا؟....ها؟....چرا اونو امیدوار کردی؟"Jimin
و در آخر جیمین نتوانست بغضش را کنترل کند و بوم....آن توده در گلویش منفجر شد.
{:ترکیدن بغض یک عاشق، دردناک ترین آوای جهان شد:}
جلوی دهانش را گرفت. از اتاق خارج شد.
روی پله نشست و سیگارش را از جیبش درآورد و روشن کرد.
چند پک زد. ریه هایش با دود سیگار غریبه نبودند.
۲.۳k
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.