✧فیک✧پارت اول...
✧فیک✧پارت اول...
ژانر: مافیا، کاپلی، خوش
کاپل های اصلی: مینسونگ
کاپل های فرعی: هیونلیکس، چانمین
نویسنده: @kim_stay
[راوی]
شرکت مافیا، به کارشون ادامه میدادن و کم کم همه خسته میشدن...درحالی که همه به کارشون ادامه میدادن...هوا گرم تر میشد و کارهاشون سخت تر...
{لی مینهو}
از صندلیش بلند شد و به سمت فلیکس رفت تا ببینه کارش تموم شد یا نه... کنار فلیکس صندلی گذاشت و نشست... فلیکس که نمیخاست حواس خودشو با مینهو پرت کنه بهش اهمیتی نداد و ادامه ی کارشو انجام میداد و عرقی که از روی سرش میچکیدن رو پاک میکرد... مینهو که از بی توجهی فلیکس حوصلش سر رفت از کنار فلیکس بلند شد و به سمت صندلی خودش رفت و دادی کشید...
مینهو: زود باشید! ساعت کاری داره تموم میشه!
هیونجین،دستیار مینهو بود و از جاش بلند شد و به سمت مینهو رفت
هیونجین: قربان، نمیتونیم پیداش کنیم... جایی بسیار کمیاب در این شهر یا کشور هست
مینهو: تمام تلاشتون رو بکنید...
دوباره دادی کشید...
مینهو: من میخام بعد ۴۸ ساعت دیگ اینجا داخل دفترم ایستاده باشه!فعلا برید خونه برای استراحت...فردا کلی کار دارید
فلیکس: بله قربان...
سونگمین به سمت هیونجین رفت...
سونگمین: چرا آدرس دقیق جیسونگ رو میخاد؟ تو که دستیارشی بگو...
هیونجین: نمیدونم...میگن جیسونگ پسر معشوقه ی رئیسه...
فلیکس به سمتشون رفت و زمزمه ای در گوشه هردوتاشون کرد
فلیکس: بخیال اینا... فعلا وقت استراحته... میخاید بریم بار؟
سونگمین: آره، به کمی سوجو نیاز دارم...
هیونجین: آره میام... فقط زیاد مست نکنید... یه وقت کار دستمون میدین...
فلیکس: نگران خودت باشی بهتره...
مینهو از شرکت خارج شد و به سمت خونه ی خودش رفت... وارد خونه شد و به سمت اتاقش رفت تا لباساش رو عوض کنه...لباسای دیگری پوشید و وسایلاشو یجا گذاشت...
هیونجین، فلیکس و سونگمین به بار رفتن و روی چند صندلی نشستن ولی وقتی به اعتراف نگاه کردن، جیسونگ رو که داشت سوجو میخرید رو دیدن و به مینهو زنگی زدن
فلیکس: سلام قربان، میتونید به بار بیاید؟ آم... هان جیسونگ داخل بار هست...
مینهو: حاضرم.. زود میام... آدرس بار رو بفرست...
جیسونگ چند سوجو خورد و مست شده بود... به سمت پیشخوان بار رفت و حساب کرد... وقتی از بار خارج شد... چشمش با مینهو که جلوش وایساده بود مواجه شد...
جیسونگ لبخندی زد و در صدایی کاملا مست گفت...
جیسونگ: سلام...ش...شما مینهو هستید؟
مینهو سرش رو تکون داد
مینهو: اره، مینهوعم...
ژانر: مافیا، کاپلی، خوش
کاپل های اصلی: مینسونگ
کاپل های فرعی: هیونلیکس، چانمین
نویسنده: @kim_stay
[راوی]
شرکت مافیا، به کارشون ادامه میدادن و کم کم همه خسته میشدن...درحالی که همه به کارشون ادامه میدادن...هوا گرم تر میشد و کارهاشون سخت تر...
{لی مینهو}
از صندلیش بلند شد و به سمت فلیکس رفت تا ببینه کارش تموم شد یا نه... کنار فلیکس صندلی گذاشت و نشست... فلیکس که نمیخاست حواس خودشو با مینهو پرت کنه بهش اهمیتی نداد و ادامه ی کارشو انجام میداد و عرقی که از روی سرش میچکیدن رو پاک میکرد... مینهو که از بی توجهی فلیکس حوصلش سر رفت از کنار فلیکس بلند شد و به سمت صندلی خودش رفت و دادی کشید...
مینهو: زود باشید! ساعت کاری داره تموم میشه!
هیونجین،دستیار مینهو بود و از جاش بلند شد و به سمت مینهو رفت
هیونجین: قربان، نمیتونیم پیداش کنیم... جایی بسیار کمیاب در این شهر یا کشور هست
مینهو: تمام تلاشتون رو بکنید...
دوباره دادی کشید...
مینهو: من میخام بعد ۴۸ ساعت دیگ اینجا داخل دفترم ایستاده باشه!فعلا برید خونه برای استراحت...فردا کلی کار دارید
فلیکس: بله قربان...
سونگمین به سمت هیونجین رفت...
سونگمین: چرا آدرس دقیق جیسونگ رو میخاد؟ تو که دستیارشی بگو...
هیونجین: نمیدونم...میگن جیسونگ پسر معشوقه ی رئیسه...
فلیکس به سمتشون رفت و زمزمه ای در گوشه هردوتاشون کرد
فلیکس: بخیال اینا... فعلا وقت استراحته... میخاید بریم بار؟
سونگمین: آره، به کمی سوجو نیاز دارم...
هیونجین: آره میام... فقط زیاد مست نکنید... یه وقت کار دستمون میدین...
فلیکس: نگران خودت باشی بهتره...
مینهو از شرکت خارج شد و به سمت خونه ی خودش رفت... وارد خونه شد و به سمت اتاقش رفت تا لباساش رو عوض کنه...لباسای دیگری پوشید و وسایلاشو یجا گذاشت...
هیونجین، فلیکس و سونگمین به بار رفتن و روی چند صندلی نشستن ولی وقتی به اعتراف نگاه کردن، جیسونگ رو که داشت سوجو میخرید رو دیدن و به مینهو زنگی زدن
فلیکس: سلام قربان، میتونید به بار بیاید؟ آم... هان جیسونگ داخل بار هست...
مینهو: حاضرم.. زود میام... آدرس بار رو بفرست...
جیسونگ چند سوجو خورد و مست شده بود... به سمت پیشخوان بار رفت و حساب کرد... وقتی از بار خارج شد... چشمش با مینهو که جلوش وایساده بود مواجه شد...
جیسونگ لبخندی زد و در صدایی کاملا مست گفت...
جیسونگ: سلام...ش...شما مینهو هستید؟
مینهو سرش رو تکون داد
مینهو: اره، مینهوعم...
۱۰.۴k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.