Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۶۱
یک سال پیشمون کار میکرد باما غذا میخورد تو جشن هامون بود یک روز از سرکار امدم مرجان باردار شده بود خیلی ذوق زده بودم رفتم خونه دیدم خونمون بهم ریخته رفتم بالا دیدم دست پاهایی مامانم و مرجان رو تخت بسته شده
بعد فهمیدم بابا تو بی شرف به مامانم و مرجان ت*ج*ا*وز کرده و ازشون فیلم گرفته بخاطر ت*ج*ا*و*ز بابات مرجان بچشو از دست داد
هم مامانم هم مرجان افسردگی گرفته بودن ۳ ماه خبری از بابات نبود دربه در دنبالش بودم که یکدفعه امد خونمون و گفت باید بهش ۱۲ میلیارد پول بدم واگرنه فیلم هارو پخش میکنه حالا همه اینابه کنار فیلم بهم نشون داد نمدونی چقدر سوختم چقدر اب شدم
شیرین: بابا من اینکارد کرده؟
میکائل:اره بابا تو کثافت
شیرین: من باور نمکنم بابام هرکاری میکرد ولی دست
تا اینو گفتم میکائل گوشیشو دراورد و فیلم نشون داد اون بابام بود قطره هایی اشک از چشم هام میریخت
میکائل: من ۱۲ میلیارد جور کردم براش بهش دادم اونم جلوی من فیلم رو پاک کرد ۶ ماه گذشت ک همنجور تو اینستا میچرخیدم فیلم رو دیدم نمدونی همون لحظه چی جوری شدم
میخواستم همه رو بکشم مرجان ک فیلم رو دید و دوست هاش و رفیق هاش براش میفرستادن و مامانم خواهر هاش و فامیل ها زنگ میزدن مامانم از خجالت نمیومد جای من
شب شد ک دیدم مرجان رفته بود دستشویی ولی خیلی دیر امد رفتم دم دستشویی رو زدم دیدم جواب نمیده در شکستم دیدم رگشو زده
Part۶۱
یک سال پیشمون کار میکرد باما غذا میخورد تو جشن هامون بود یک روز از سرکار امدم مرجان باردار شده بود خیلی ذوق زده بودم رفتم خونه دیدم خونمون بهم ریخته رفتم بالا دیدم دست پاهایی مامانم و مرجان رو تخت بسته شده
بعد فهمیدم بابا تو بی شرف به مامانم و مرجان ت*ج*ا*وز کرده و ازشون فیلم گرفته بخاطر ت*ج*ا*و*ز بابات مرجان بچشو از دست داد
هم مامانم هم مرجان افسردگی گرفته بودن ۳ ماه خبری از بابات نبود دربه در دنبالش بودم که یکدفعه امد خونمون و گفت باید بهش ۱۲ میلیارد پول بدم واگرنه فیلم هارو پخش میکنه حالا همه اینابه کنار فیلم بهم نشون داد نمدونی چقدر سوختم چقدر اب شدم
شیرین: بابا من اینکارد کرده؟
میکائل:اره بابا تو کثافت
شیرین: من باور نمکنم بابام هرکاری میکرد ولی دست
تا اینو گفتم میکائل گوشیشو دراورد و فیلم نشون داد اون بابام بود قطره هایی اشک از چشم هام میریخت
میکائل: من ۱۲ میلیارد جور کردم براش بهش دادم اونم جلوی من فیلم رو پاک کرد ۶ ماه گذشت ک همنجور تو اینستا میچرخیدم فیلم رو دیدم نمدونی همون لحظه چی جوری شدم
میخواستم همه رو بکشم مرجان ک فیلم رو دید و دوست هاش و رفیق هاش براش میفرستادن و مامانم خواهر هاش و فامیل ها زنگ میزدن مامانم از خجالت نمیومد جای من
شب شد ک دیدم مرجان رفته بود دستشویی ولی خیلی دیر امد رفتم دم دستشویی رو زدم دیدم جواب نمیده در شکستم دیدم رگشو زده
۶.۹k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.