فیک کوک
𝕸𝖞 𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆⁴¹
در اتاق زده شد و بلافاصله باز شد. قامت جئون با یه تیشرت گشاد و شلوارک مشکی توی چل چوب در دیده میشد.
سرش رو بالا گرفت و نیم نگاهی بهش انداخت.
+: هوم?
_: بیکاری?
+: اوهوم ... اینجا حوصله آدم به گا میره.. نشستم کتاب میخونم.
_: پاشو بیا.
+: کجا?
_: بیا خودت میبینی.
بلند شد و دنبالش سمت راهرو طبقه بالا و سمتآخرین اتاق اونجا رفتن.
درو باز کرد و وارد اتاق شد.
دخترک هم با چهره متعجب وارد شد.
+: بیرون باشگاه پیدا نمیشد اومدی اینجا باشگاه زدی?
_: وقتی اعصابم خورده فقط اینجا حالمو خوب میکنه.
+: فک کنم من به مشت زدن به چندتا از این کیسههارو دارم.
_: هدف منم برا آوردنت همین بود!
قیافه متعجب دخترک برای جئون زیادی شیرین بود. خشک از کنارش رد شد ولی وقتی بهش پست کرد لبخندش پرنگ شد.
روی صندلی رو به دخترک نشست و بدون مقدمه شروع کرد.
_: میخوای بهت مبارزه یاد بدم?
نمیخواست غرورشو کنار بذاره. ولی یاد گرفتن اونم از اون براش زیادی جالب بود. پس فقط سرتکون داد.
_: خیلیخب پس از ⁵⁰ تا شروع میکنیم.
+: چی?!
_: ⁵⁰ دراز نشست دیگه!
صداشو کمی بالا برد.
+: ⁵⁰ تا دراز نشست!؟ برو بابا!
_:لوس نشو! تازه اونم چون دختری بهت کم گفتم!
+: یاااا مگه خودت با چندتا شروع کردی?
_: ¹⁵⁰ تا.
صداش بالا تر رفت.
+: هاا?!!!
_: اونم تو ⁶ سالگی!
+: •••
در اتاق زده شد و بلافاصله باز شد. قامت جئون با یه تیشرت گشاد و شلوارک مشکی توی چل چوب در دیده میشد.
سرش رو بالا گرفت و نیم نگاهی بهش انداخت.
+: هوم?
_: بیکاری?
+: اوهوم ... اینجا حوصله آدم به گا میره.. نشستم کتاب میخونم.
_: پاشو بیا.
+: کجا?
_: بیا خودت میبینی.
بلند شد و دنبالش سمت راهرو طبقه بالا و سمتآخرین اتاق اونجا رفتن.
درو باز کرد و وارد اتاق شد.
دخترک هم با چهره متعجب وارد شد.
+: بیرون باشگاه پیدا نمیشد اومدی اینجا باشگاه زدی?
_: وقتی اعصابم خورده فقط اینجا حالمو خوب میکنه.
+: فک کنم من به مشت زدن به چندتا از این کیسههارو دارم.
_: هدف منم برا آوردنت همین بود!
قیافه متعجب دخترک برای جئون زیادی شیرین بود. خشک از کنارش رد شد ولی وقتی بهش پست کرد لبخندش پرنگ شد.
روی صندلی رو به دخترک نشست و بدون مقدمه شروع کرد.
_: میخوای بهت مبارزه یاد بدم?
نمیخواست غرورشو کنار بذاره. ولی یاد گرفتن اونم از اون براش زیادی جالب بود. پس فقط سرتکون داد.
_: خیلیخب پس از ⁵⁰ تا شروع میکنیم.
+: چی?!
_: ⁵⁰ دراز نشست دیگه!
صداشو کمی بالا برد.
+: ⁵⁰ تا دراز نشست!؟ برو بابا!
_:لوس نشو! تازه اونم چون دختری بهت کم گفتم!
+: یاااا مگه خودت با چندتا شروع کردی?
_: ¹⁵⁰ تا.
صداش بالا تر رفت.
+: هاا?!!!
_: اونم تو ⁶ سالگی!
+: •••
۴.۷k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.