𝙖𝙧𝙚 𝙮𝙤𝙪 𝙡𝙤𝙨𝙩 𝙗𝙞𝙗𝙮 𝙜𝙞𝙧𝙡?
𝙖𝙧𝙚 𝙮𝙤𝙪 𝙡𝙤𝙨𝙩 𝙗𝙞𝙗𝙮 𝙜𝙞𝙧𝙡?
Part¹⁰
••••••••••••••••••••••••••••
کارینا فکر میکرد با رفتن از اون عمارت میتونه همه چیو درست کنه فکر میکرد میتونه از عمارت بره و همه اتفاقای پشت سرش رو ترک کنه... ولی....
••••••••••••••••••
اون عمارت پر از آدمهایی بودش که قدم به قدم کارینا رو زیر نظر داشتن اون نمیتونست از این عمارت خارج بشه
و متاسفانه قبل از اینکه پاش را از در بزاره بیرون توسط یکی از نگهبانها گرفته شد...
صدای جیغ کارینا کل عمارت رو فرا گرفته بود...
_ولم کن کثافت...عوضییی...ولم کن کص...
قبل از اینکه بتونم همچین حرفی رو به زبون بیاره اومدن جناب پارک رو دید...
مشخص بودش که کل عمارت از اون حساب میبرن...
+مثلاً دختری این حرفا چه که میزنی...
کارینا از تبعیضهای جنسیتی که همیشه اتفاق میافتاد متنفر بود
اون میدونست که جناب پارک یه سری افکار پوسیده داره که کارینا با اونها کنار نمیاد...
_ببین ...بهشون بگو ولم کنن وگرنه میزنم دهنتو آسفالت میکنم...
جناب پارک با حرکت انگشتش به نگهبان اجازه داد که کارینا رو ول کنن...
+چرا انقدر جیغ میزنی واسه چی میخواست از عمارت بری بیرون
_اگه بهتون بر نمیخوره ...میخوام لباسامو عوض کنم... اینجام لباس ندارم... باید برم خونه عوض کنم ...این به ظاهر دستیارتون هم اجازه نمیده که برم ...
+خب باشه چرا انقد شلوغ میکنی...الان میگم برن و برات لباس بیارن...
_به تو چه سایکو ی مریض...من هرجا بخوام میرم از هیچ روانی هم اجازه نمیگیریم الانم به این قول بیابونی بگو ولم کنه...
+نه...تو زبون آدمیزاد حالیت نمیشه...بیا
جناب پارک این رو گفت و دست کارینا رو محکم گرف و به سمت اتاق زیرشیروونی برد و.....
••••••••••••••••••
مایل به پارت ¹¹؟
Part¹⁰
••••••••••••••••••••••••••••
کارینا فکر میکرد با رفتن از اون عمارت میتونه همه چیو درست کنه فکر میکرد میتونه از عمارت بره و همه اتفاقای پشت سرش رو ترک کنه... ولی....
••••••••••••••••••
اون عمارت پر از آدمهایی بودش که قدم به قدم کارینا رو زیر نظر داشتن اون نمیتونست از این عمارت خارج بشه
و متاسفانه قبل از اینکه پاش را از در بزاره بیرون توسط یکی از نگهبانها گرفته شد...
صدای جیغ کارینا کل عمارت رو فرا گرفته بود...
_ولم کن کثافت...عوضییی...ولم کن کص...
قبل از اینکه بتونم همچین حرفی رو به زبون بیاره اومدن جناب پارک رو دید...
مشخص بودش که کل عمارت از اون حساب میبرن...
+مثلاً دختری این حرفا چه که میزنی...
کارینا از تبعیضهای جنسیتی که همیشه اتفاق میافتاد متنفر بود
اون میدونست که جناب پارک یه سری افکار پوسیده داره که کارینا با اونها کنار نمیاد...
_ببین ...بهشون بگو ولم کنن وگرنه میزنم دهنتو آسفالت میکنم...
جناب پارک با حرکت انگشتش به نگهبان اجازه داد که کارینا رو ول کنن...
+چرا انقدر جیغ میزنی واسه چی میخواست از عمارت بری بیرون
_اگه بهتون بر نمیخوره ...میخوام لباسامو عوض کنم... اینجام لباس ندارم... باید برم خونه عوض کنم ...این به ظاهر دستیارتون هم اجازه نمیده که برم ...
+خب باشه چرا انقد شلوغ میکنی...الان میگم برن و برات لباس بیارن...
_به تو چه سایکو ی مریض...من هرجا بخوام میرم از هیچ روانی هم اجازه نمیگیریم الانم به این قول بیابونی بگو ولم کنه...
+نه...تو زبون آدمیزاد حالیت نمیشه...بیا
جناب پارک این رو گفت و دست کارینا رو محکم گرف و به سمت اتاق زیرشیروونی برد و.....
••••••••••••••••••
مایل به پارت ¹¹؟
۱.۸k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.