یه مافیا نباید عاشق شه ولی ....
یه مافیا نباید عاشق شه ولی ....
ادمین گلتون:یونگی از سرکار برگشت و اتو دید هانا هم همه چیزو براش تعریف کرد که یدفعه ات گفت...
+من میخوام از این کشور برم
_چی؟ات اون وقتی اون عکسو دیده نتونسته به چیزی فکر کنه این یعنی دوست داره صبر کن خودش میاد دنبالت
+هانا من دیگه نمیخوام بذارم هرکی هرکار دلش میخواد باهام بکنه.....یونگی تو بهم کمک میکنی؟
^خب...آره کمکت میکنم بری شاید اسنطوری عقل جیمین سرجاش اومد ولی توهم بیشتر به این تصمیمت فکر کن واقعا میخوای بری؟
+من تصمیممو گرفتم میخوام برم
_ات یه لحظه بیا کارت دارم
.
.
ات تو با جیمین رابطه داشتی؟
+برای چی میپرسی؟
_بهم بگو داشتی یا نه
+خب سه روز پیش .....
**فلش بک به سه روز قبل**
ویو ات:جیمین از سرکار اومد اما مست بود بردمش تو اتاق و خواستم برم که یدفعه دستمو کشید
×بیب نظرت چیه مال من شی؟
+جی...جیمین الان حالت خوب نیست بخواب بعدا
×گفتم نمیخوای مال من شی؟
+من الان نمیتونم
×ولی باید بتونی(و لباسای اتو جر داد و (اهم اهم🫣)
ادمین گلتون:یونگی از سرکار برگشت و اتو دید هانا هم همه چیزو براش تعریف کرد که یدفعه ات گفت...
+من میخوام از این کشور برم
_چی؟ات اون وقتی اون عکسو دیده نتونسته به چیزی فکر کنه این یعنی دوست داره صبر کن خودش میاد دنبالت
+هانا من دیگه نمیخوام بذارم هرکی هرکار دلش میخواد باهام بکنه.....یونگی تو بهم کمک میکنی؟
^خب...آره کمکت میکنم بری شاید اسنطوری عقل جیمین سرجاش اومد ولی توهم بیشتر به این تصمیمت فکر کن واقعا میخوای بری؟
+من تصمیممو گرفتم میخوام برم
_ات یه لحظه بیا کارت دارم
.
.
ات تو با جیمین رابطه داشتی؟
+برای چی میپرسی؟
_بهم بگو داشتی یا نه
+خب سه روز پیش .....
**فلش بک به سه روز قبل**
ویو ات:جیمین از سرکار اومد اما مست بود بردمش تو اتاق و خواستم برم که یدفعه دستمو کشید
×بیب نظرت چیه مال من شی؟
+جی...جیمین الان حالت خوب نیست بخواب بعدا
×گفتم نمیخوای مال من شی؟
+من الان نمیتونم
×ولی باید بتونی(و لباسای اتو جر داد و (اهم اهم🫣)
۴.۲k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.