🌈✨still with me
پارت29
نیا: تو چشماش نگاه کردم ب... به چ... ه حقی زدی تو.... و ص.. ص.... ورتم(با اشک)
تهیونگ: گفتم که ببخشید نیا من واقعا دلیل این کاراتو نمیفهمم
نیا: ت... تو یکساله نه زنگ زدی نه پیام دادی هرچی زنگ میزدم جواب نمیدادی هرکاری کردم در دسترس نبودی هع الان اومدی روبه روی من چرت و پرت میگی؟
تهیونگ: بیا بریم خونمون تا بهت همه چیزو بگم به قران اینطور که تو فکر میکنی نیست
نیا: خونمون خیلی وقته شده فقط خونه ی تو
ته: ل... لطفا به حرفام گوش کن بیا
توی خونه ی تهیونگ*
نیا: وقتی لباسشو دراورد پشت به من کرد هینی کشیدم و دستمو گذاشتم روی دهنم
چ...... چ..... چرا
تهیونگ: میبینی؟ من یکسالی که گذشت رو اینجوری زندگی کردم اونم بدون تو چقدر سخت بود
نیا: من..... م.... ن خیلی زود ق...ضاوت کردم اشتباه کردم و پشیمونم
بغلش کردم و گریه کردم اشکام همینجور میریخت و صورتمو پر میکرد ته هم همش موهامو نوازش میکرد و کلمه هیچی نیست اروم باش رو به نوع های مختلف به زبون میاورد
از زبون تهیونگ:
ته: بعد از نیم ساعت هیچ صدایی از نیا نیومد نگاش کردم دیدم خوابه خیلی ناز خوابیده بود حق داره بعد از اون همه گریه ولی اخه چرا همچین فکری کرده یعنی انقد بهم بی اعتماد بود؟
البته بعد از یکسال بهش حق میدم هعی ولی باید برم به بقیه هم سر بزنم احتمالا هیچکدوم به اندازه نیا نگران نمیشن انقد که بیهوش شن از گریه
اگر خوب حمایت شه لایک و کامنت بزارید شبم یه پارت دیگه اپ میکنم
نیا: تو چشماش نگاه کردم ب... به چ... ه حقی زدی تو.... و ص.. ص.... ورتم(با اشک)
تهیونگ: گفتم که ببخشید نیا من واقعا دلیل این کاراتو نمیفهمم
نیا: ت... تو یکساله نه زنگ زدی نه پیام دادی هرچی زنگ میزدم جواب نمیدادی هرکاری کردم در دسترس نبودی هع الان اومدی روبه روی من چرت و پرت میگی؟
تهیونگ: بیا بریم خونمون تا بهت همه چیزو بگم به قران اینطور که تو فکر میکنی نیست
نیا: خونمون خیلی وقته شده فقط خونه ی تو
ته: ل... لطفا به حرفام گوش کن بیا
توی خونه ی تهیونگ*
نیا: وقتی لباسشو دراورد پشت به من کرد هینی کشیدم و دستمو گذاشتم روی دهنم
چ...... چ..... چرا
تهیونگ: میبینی؟ من یکسالی که گذشت رو اینجوری زندگی کردم اونم بدون تو چقدر سخت بود
نیا: من..... م.... ن خیلی زود ق...ضاوت کردم اشتباه کردم و پشیمونم
بغلش کردم و گریه کردم اشکام همینجور میریخت و صورتمو پر میکرد ته هم همش موهامو نوازش میکرد و کلمه هیچی نیست اروم باش رو به نوع های مختلف به زبون میاورد
از زبون تهیونگ:
ته: بعد از نیم ساعت هیچ صدایی از نیا نیومد نگاش کردم دیدم خوابه خیلی ناز خوابیده بود حق داره بعد از اون همه گریه ولی اخه چرا همچین فکری کرده یعنی انقد بهم بی اعتماد بود؟
البته بعد از یکسال بهش حق میدم هعی ولی باید برم به بقیه هم سر بزنم احتمالا هیچکدوم به اندازه نیا نگران نمیشن انقد که بیهوش شن از گریه
اگر خوب حمایت شه لایک و کامنت بزارید شبم یه پارت دیگه اپ میکنم
۶۱.۹k
۰۱ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.