من هفت تا ددی دارم
❤❤❤❤❤❤❤
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_2
هنوز سعی داشتم از خودم دفاع کنم طی یه حرکت ناگهانی خودم رو از زیر پاهاشون کنار کشیدم
هنوز چند قدم جلو نرفته بودم که یکیشون دوباره گیرم انداخت
یقم رو گرفت و محکم کوبوند توی دماغم با پاش یکی محکم توی شکمم زد که به دیوار پشتم خوردم
اخ بلندی گفتم چون یکی از نیزه های دیوار توی پهلوم فرو رفته بود
از دیوار سر خوردم و همونجا پایین دیوار نشتم نگاهی به مردی که بالای سرم وایساده و پوزخند میزنه انداختم
لبخندی زدم و انگشت ف*ا*ک*م رو جلوش گرفتم که عصبی شد
لگد محکمی به پهلوم زد که از شدت دردش نفسم رفت
چونم رو توی دستاش گرفت و توی صورتم غرید:برای من انگشت ف*ا*ک*ت رو بالا میاری؟
چونم رو ول کرد و بلند داد زد نشونت میدم
پوزخندی زدم و با صدای کم جونم گفتم بده ببینم
دستش به سمت کمربندش رفت که یاد اون اتفاقات زجر آور افتادم
و لرزش بدنم نا محسوس شروع شد
#ANIL
@dady_2021
#من_هفت_تا_ددی_دارم 🚫🔥
#part_2
هنوز سعی داشتم از خودم دفاع کنم طی یه حرکت ناگهانی خودم رو از زیر پاهاشون کنار کشیدم
هنوز چند قدم جلو نرفته بودم که یکیشون دوباره گیرم انداخت
یقم رو گرفت و محکم کوبوند توی دماغم با پاش یکی محکم توی شکمم زد که به دیوار پشتم خوردم
اخ بلندی گفتم چون یکی از نیزه های دیوار توی پهلوم فرو رفته بود
از دیوار سر خوردم و همونجا پایین دیوار نشتم نگاهی به مردی که بالای سرم وایساده و پوزخند میزنه انداختم
لبخندی زدم و انگشت ف*ا*ک*م رو جلوش گرفتم که عصبی شد
لگد محکمی به پهلوم زد که از شدت دردش نفسم رفت
چونم رو توی دستاش گرفت و توی صورتم غرید:برای من انگشت ف*ا*ک*ت رو بالا میاری؟
چونم رو ول کرد و بلند داد زد نشونت میدم
پوزخندی زدم و با صدای کم جونم گفتم بده ببینم
دستش به سمت کمربندش رفت که یاد اون اتفاقات زجر آور افتادم
و لرزش بدنم نا محسوس شروع شد
#ANIL
@dady_2021
۳۰.۵k
۲۹ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.