زندگی نامه ونگوگ:)
در سال 1887، یعنی دو سال پیش از مرگش، از «گوگن»در خواست کرد بیاد و با هم همخونه بشن تا با هم نقاشی کنن. «گوگن» اومد و توی کارگاه ونگوگ شریک شد. اون روز ها، خرید با ونگوگ، و پخت و پز با گوگن، و فرستادن پول با تئو بود.خلاصه کار ونگوگ و گوگن تمام روز، نقاشی بود و نقاشی(:
توی اون مدت، ونگوگ توی آثارش از گوگن تاثیر گرفته بود و منظم تر و آروم تر شده بود.
با وجود اینکه ونسان از حضور گوگن بینهایت خوشحال بود، اما گاهی به دلیل غم و اندوه، میشد آثار جنون رو، توی ونسان به وضوح دید! آره، اون داشت دیوونه میشد.
آها بذارین واستون داستان گوشِبریدهشده ی ونگوگ روهم بگم.
قضیه ازین قراره که: یروزی یکی از دختر های میخونه، هدیه ای از ونگوگ میخواد. ونگوگ هم قبول میکنه و میگه باشه هر هدیه ای بخوای بهت میدم.دختر هم کم نمیاره و البته به شوخی میگه: پس گوشت رو بهم هدیه بده!
روز عید دختر میبینه که یک بسته براش آوردن و توی بسته چیه؟ بله، گوش ونگوگه که پر از خونه D=
بعد ازین جریان، ونگوگ فوران به شهر"آرل"در فرانسه رفت و در بیمارستان بستری شد. گوگن هم با دیدن این وضع، خیلی بی سر صدا بار سفرش رو بست و رفت "بریتانی" و دوستیِ چند ساله ی ونگوگ و گوگن همینجا تموم شد(((: .
3/6
توی اون مدت، ونگوگ توی آثارش از گوگن تاثیر گرفته بود و منظم تر و آروم تر شده بود.
با وجود اینکه ونسان از حضور گوگن بینهایت خوشحال بود، اما گاهی به دلیل غم و اندوه، میشد آثار جنون رو، توی ونسان به وضوح دید! آره، اون داشت دیوونه میشد.
آها بذارین واستون داستان گوشِبریدهشده ی ونگوگ روهم بگم.
قضیه ازین قراره که: یروزی یکی از دختر های میخونه، هدیه ای از ونگوگ میخواد. ونگوگ هم قبول میکنه و میگه باشه هر هدیه ای بخوای بهت میدم.دختر هم کم نمیاره و البته به شوخی میگه: پس گوشت رو بهم هدیه بده!
روز عید دختر میبینه که یک بسته براش آوردن و توی بسته چیه؟ بله، گوش ونگوگه که پر از خونه D=
بعد ازین جریان، ونگوگ فوران به شهر"آرل"در فرانسه رفت و در بیمارستان بستری شد. گوگن هم با دیدن این وضع، خیلی بی سر صدا بار سفرش رو بست و رفت "بریتانی" و دوستیِ چند ساله ی ونگوگ و گوگن همینجا تموم شد(((: .
3/6
۲.۱k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.