𝐏/𝐭:𝟏𝟑
برگه های روی میز رو مرتب کرد و برگه های خراب شده رو بیرون انداخت
کارت شناسایی که مقامش رو توی اون شرکت نشون میداد رو دراورد و توی کشو میز گذاشت
یکی از بهترين طراح ها بود اما نیازی به اون کارت نمیدید گوشیش رو برداشت از دفترش که نصفش رو شیشه پوشونده بود بیرون امد و متوجه پیامی که جین نوشته بود شد" بیرون منتظرم" کتش رو روی دستش جابجا کرد و درحالی به کارمندا خسته نباشید میگفت از در
بیرون رفت که ماشین جین رو دید
سمت ماشین رفت و نشست چندثانیه اولی متوجه صورت جین نشد و مشغول بستن کمربند ایمنی شد اما بعد از برگشتنش چهره اش توی هم رفت و با لحنی که نگرانی و تعجب موج میزد لب زد"جین اتفاقی افتاده؟ چرا زخمی شدی"
جین نیم نگاهی به جیایه نگران کنارش انداخت و لبخندی زد "نه، یه بچه خرگوشه سرکش رو آدم کردم"
قطعاً منظور جین یه خرگوش واقعی نبود و صد در صد با یه خرگوش اینطوری ضربه فنی نمیشد همینطور رو صندلیش صاف میشد پرسید"خیلی دعوا کردین؟ دردش گرفت؟"
جین همینطور که تو دلش به کوک و بی لیاقتیش پوزخند میزد برای عوض کردن حال و هوای جیا اخم نمایشی کرد با حالتی که ناراحت شده گفت "یااااا چرا همش فکر اون کله نارگیلی ئی پس من چی ببین با صورت هندسامم چکار کرده" جیا خنده ای کرد که خیلی وقت بود این لبخند روی لباهاش نیومده بود جین از موفق شدن نقشش به لبخند دست نیافتنی جیا خنده ای کرد و دوباره نگاهش رو به روبه روش داد و پرسید "خوب چی بخوریم؟"جيا بدون گرفتن نگاهش از بیرون لب زد" اول بریم داروخانه"جین متعجب لب زد" چرا داروخانه؟ چیزی لازم داری؟" جیا به نگرانیش و خنگیش لبخند کم رنگی زد و با لحن طلبکارانه ای گفت "با این قیافه زخما نمیتونی بیایی یه جای عمومی درضمن زخمت هم عفونت میکنه"
کارت شناسایی که مقامش رو توی اون شرکت نشون میداد رو دراورد و توی کشو میز گذاشت
یکی از بهترين طراح ها بود اما نیازی به اون کارت نمیدید گوشیش رو برداشت از دفترش که نصفش رو شیشه پوشونده بود بیرون امد و متوجه پیامی که جین نوشته بود شد" بیرون منتظرم" کتش رو روی دستش جابجا کرد و درحالی به کارمندا خسته نباشید میگفت از در
بیرون رفت که ماشین جین رو دید
سمت ماشین رفت و نشست چندثانیه اولی متوجه صورت جین نشد و مشغول بستن کمربند ایمنی شد اما بعد از برگشتنش چهره اش توی هم رفت و با لحنی که نگرانی و تعجب موج میزد لب زد"جین اتفاقی افتاده؟ چرا زخمی شدی"
جین نیم نگاهی به جیایه نگران کنارش انداخت و لبخندی زد "نه، یه بچه خرگوشه سرکش رو آدم کردم"
قطعاً منظور جین یه خرگوش واقعی نبود و صد در صد با یه خرگوش اینطوری ضربه فنی نمیشد همینطور رو صندلیش صاف میشد پرسید"خیلی دعوا کردین؟ دردش گرفت؟"
جین همینطور که تو دلش به کوک و بی لیاقتیش پوزخند میزد برای عوض کردن حال و هوای جیا اخم نمایشی کرد با حالتی که ناراحت شده گفت "یااااا چرا همش فکر اون کله نارگیلی ئی پس من چی ببین با صورت هندسامم چکار کرده" جیا خنده ای کرد که خیلی وقت بود این لبخند روی لباهاش نیومده بود جین از موفق شدن نقشش به لبخند دست نیافتنی جیا خنده ای کرد و دوباره نگاهش رو به روبه روش داد و پرسید "خوب چی بخوریم؟"جيا بدون گرفتن نگاهش از بیرون لب زد" اول بریم داروخانه"جین متعجب لب زد" چرا داروخانه؟ چیزی لازم داری؟" جیا به نگرانیش و خنگیش لبخند کم رنگی زد و با لحن طلبکارانه ای گفت "با این قیافه زخما نمیتونی بیایی یه جای عمومی درضمن زخمت هم عفونت میکنه"
۲۵.۵k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.