"وقتی توی مراسم... "

"وقتی توی مراسم... "
#چندپارتی
#نیکی

★"𝙿𝚊𝚛𝚝 𝟸"★


×منو میزنی؟ به چه حقی منو میزنی؟ این بود دوست داشتنت؟ گمشو از خونم بیرون دیگه نمیخوامت حالم ازت بهم میخوره گمشو عوضی

خواست دوباره به سمتت بیاد... اما گلدون روی میز رو شکست و از خونت خارج شد... سرتو با دستات گرفته بودی و روی زمین نشستی و به دیوار تکیه دادی و گریه میکردی...تو عاشقش بودی... این حرفا برات سنگین بود... قلبت تیر میکشید... امروز رو مرخصی گرفته بودی... پس بلند شدی و خودتو جمع و جور کردی... لباستو عوض کردی و به کمپانی رفتی.... رسیدی... سوار آسانسو شدی و دکمه ی طبقه مورده نظرتو فشار دادی...منتظر موندی... نیکی از اتاق تمرین اومد بیرون

×از هم جدا میشیم...
_چی؟
×تا چند ساعت دیگه خبره جداییمون پخش میشه... دیگه از اینجا به بعد منو و تو با هم ارتباطی نداریم
_ا.ت
×خدافظ

ببخشید اگه بد شد... بنده پریودم(همینقدر رک و منطقی💔😔)