پارت 20
ات ویو
نشسته بودم تو اتاق پشت میز تحریزم و داشتم نقاشی میکشیدم که صدای داد بابای سوهو و جیغای مامانم بلند شددد
ودف رفتم پایین
+چییشششددددهههههههههه
م.ت:سوهو...سوهو
+سوهو چییی چیکار کردههه
ب.س:پسرممممم تصادف کردهههه رفته کمااااا هققق
+چییییی واقعاااااااا ؟؟؟
م.ت:ارهههه
برکشتم تو اتاقم و نشستم روی تخت و سرمو به تاج تخت تکیه دادم و شروع کردم مرور خاطراتمون هعییی درسته دیگه ازش دل کندم ولی قبلا که عاشقش بودم...اون روزایی که باهم.میخندیدیم و خوشحال بودیم مثل یه قطار از جلوی چشمم رد شد حواسم نبود که اشکام سرازیر شد...وایسا من چم شدههه اصن من جرا برا سوهو گریه میکنم ولش کن
لباسام پوشیدم و تاکسی گرفتم و به ادرسی که مامان برام پیامک کرد رفتم..توی راه پشت چراغ قرمز وایساده بودیم که بیرون رو نگاه کردم دوتا پسر دختر دیدم که کنار همن و پسره دست دختره ول نمیکنه...یاد اون وقتایی افتادم که سوهو برام غیرتی میشد و نمیزاشت کسی نگاهم کنه...ولی اون بهم خیانت کرد..رفتم تو شرکت دیدم یه زنه رو پاش نشسته اط اونجا به بعد حسم بش کور شد...دروغ گفتم بهش...الکی گقتم قبلا هم.دوسش نداشتم...اونثدری دوسش داشتم که اگه میگفت برو بمیر می مردم حئاسم نبود که دیدم رسیدیم در بیمارستان کرایه حساب کردم و رفتم داخل
چیه تو دوراهی مونیدن؟؟
هعییی سوهو هم خیلی ات دوست داره ها اون قضیه خیانتم بعدا میگم براتون
نشسته بودم تو اتاق پشت میز تحریزم و داشتم نقاشی میکشیدم که صدای داد بابای سوهو و جیغای مامانم بلند شددد
ودف رفتم پایین
+چییشششددددهههههههههه
م.ت:سوهو...سوهو
+سوهو چییی چیکار کردههه
ب.س:پسرممممم تصادف کردهههه رفته کمااااا هققق
+چییییی واقعاااااااا ؟؟؟
م.ت:ارهههه
برکشتم تو اتاقم و نشستم روی تخت و سرمو به تاج تخت تکیه دادم و شروع کردم مرور خاطراتمون هعییی درسته دیگه ازش دل کندم ولی قبلا که عاشقش بودم...اون روزایی که باهم.میخندیدیم و خوشحال بودیم مثل یه قطار از جلوی چشمم رد شد حواسم نبود که اشکام سرازیر شد...وایسا من چم شدههه اصن من جرا برا سوهو گریه میکنم ولش کن
لباسام پوشیدم و تاکسی گرفتم و به ادرسی که مامان برام پیامک کرد رفتم..توی راه پشت چراغ قرمز وایساده بودیم که بیرون رو نگاه کردم دوتا پسر دختر دیدم که کنار همن و پسره دست دختره ول نمیکنه...یاد اون وقتایی افتادم که سوهو برام غیرتی میشد و نمیزاشت کسی نگاهم کنه...ولی اون بهم خیانت کرد..رفتم تو شرکت دیدم یه زنه رو پاش نشسته اط اونجا به بعد حسم بش کور شد...دروغ گفتم بهش...الکی گقتم قبلا هم.دوسش نداشتم...اونثدری دوسش داشتم که اگه میگفت برو بمیر می مردم حئاسم نبود که دیدم رسیدیم در بیمارستان کرایه حساب کردم و رفتم داخل
چیه تو دوراهی مونیدن؟؟
هعییی سوهو هم خیلی ات دوست داره ها اون قضیه خیانتم بعدا میگم براتون
۱۰.۰k
۱۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.