ادامه پارت ⁸
ادامه پارت ⁸
به سمت صندلی ها راهنماییم کرد و بعد از اینکه کمربند ترن رو برام بست خودش هم صندلی کناریم نشست
ارباب..یعنی.. لینو من میترسم
-: خب ؟ چیکار باید بکنم؟
گفتم : یاااا اصلا تو تاحالا قرار گذاشتی یا سعی کردی رمانتیک باشی؟
-: راستش .. نه!
+: باید دستم و بگیری یا بغلم کنی
با اخم گفت : رو این صندلی بند شدیم چطور بغلت کنم؟
+: پس دستمو بگیر
-: باشه .. الان که این بیرونیم مجبورم باهات یکم صمیمی بشم ولی مطمئن باش وقتی رسیدیم همه چی مثل قبل میشه
دستم و جلوش گرفتم
هوفی کشید و دستم و گرفت
--
اینم آخری....
براتون جبرانش کردم هر کاری میکنم یه جا جا نمیشن ببخشید
به سمت صندلی ها راهنماییم کرد و بعد از اینکه کمربند ترن رو برام بست خودش هم صندلی کناریم نشست
ارباب..یعنی.. لینو من میترسم
-: خب ؟ چیکار باید بکنم؟
گفتم : یاااا اصلا تو تاحالا قرار گذاشتی یا سعی کردی رمانتیک باشی؟
-: راستش .. نه!
+: باید دستم و بگیری یا بغلم کنی
با اخم گفت : رو این صندلی بند شدیم چطور بغلت کنم؟
+: پس دستمو بگیر
-: باشه .. الان که این بیرونیم مجبورم باهات یکم صمیمی بشم ولی مطمئن باش وقتی رسیدیم همه چی مثل قبل میشه
دستم و جلوش گرفتم
هوفی کشید و دستم و گرفت
--
اینم آخری....
براتون جبرانش کردم هر کاری میکنم یه جا جا نمیشن ببخشید
۲.۶k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.