p8 از فصل ۲

همه خوابیده بودن جین به عنوان کسی که تو گروه حواسش به برنامه زمانی هست میکروفن رو برداشت با صدا بلند شروع کرد به فریاد کشیدن

جین: بیدااااااااااااار شید

جیهوپ: پنج دقیقه

جین: حرف نباشه همتون پاشید رییس گفت اگه بیدار نشید و با برنامه پیش نرید از حقوقتون کم میشه و در ضمن صبحانه پنکیک داریم

ات: پنکیک من پا شدم

کوک: روش موز داره؟

جین: اره و در کنار شیر موز

کوک: اومدم

بقیه: بریم و اگر نه این تا ظهر گرسنه میمونیم

ته: این زوج گشنه همه رو نخورن

کوک و ات: نگو زوج

همه خندیدن

...

جین: خوردن بسه برین اماده شین

ات: باشه

ویو ات
یه لباس ورزشی واسه تمیرن پوشیدم(عکسشو گذاشتم) لباس دیگم رو گذاشتم تو کیفم موهامو دم اسبی بستم یه تینت زدم و اومدم بیرون بقیه هم اماده شدن سوار ون شدیم و رفتیم باشگاه گرم کردیم یه تفنگ خالی به هر کدوممون دادن امروز باید تمرین میکردیم دشمنو غافلگیر کنیم اول نوبت کوک بود استاد سریع دستشو انداخت دور گردن کوک و تفنگو گرفت بالای سرش کوک با یه حرکت تفنگو ازش گرفت حالا نوبت من بود

استاد: خوب کوک کارش عالی امروز استادتون واسه این حرکت کوک هست من دیگه میرم حالا نوبت ات هست خداحافظ بچه ها موفق باشید

همه: خداحافظ استاد

ویو کوک
نباید ات رو دست کم میگرفتم از بالای سرش پریدم تفنگو ازش گرفتم کشیدمش سمت خودم و به جای تفنگ چاقو رو گرفتم زیر گلوش نخواستم زیاد اعتماد به نفسش بره بالا یه لحظه ات رو نگاه کردم داشت میخندید دیدم تفنگو گرفته سمت شکمم

ات: حالا کی قوی تره

کوک: چطوری

ات: با توجه به حرکتی که قبلا ازت دیده بودم فهمیدم تفنگو ازم میگیری واسه همین موقع پرشت تفنگتو برداشتم

کوک: خوشم اومد

دیدین چقدر از حرکات جاسوسی بلدم 😂
بهم افتخار کنید
خوب تا صبح دوباره پارت میزارم