پارت ۱۹
کوک ویو
دیدم برگه طلاقه همون موقع یه جیغ زدم
کوک....اتتتتتتتتت
کوک ویو
من چند ماه پیش قبل از اینکه عاشق ات باشم از جینا خوشم میومد و عاشقش بودم ولی ات بهتر از اون بود ولی وقتی ات گفت طلاق بگیریم گفتم با جینا حرصشو در بیارم تا برگرده
مکالمه کوک و جینا
کوک ویو
واسم سخت بود به غیر از ات به کس دیگه ای بگم بیبی ولی مجبور بودم
کوک.....سلام بیبی
جینا...بیبی؟
کوک.....اره چاگی امروز میای پیشم
جینا....اوممم باشه ددی
کوک ویو
اه اه اه چندش هیچکس مثل ات نمیشه
جینا....سلام ددی
کوک...سلام
جینا .......مگه تو زن نگرفته بودی؟
کوک....طلاقش دادم(تو دل کوک:من هیچوقت ات رو طلاق نمیدم)
جینا...اها
کوک....خب بریم بخوابیم دیگه
جینا...باشه
فلش بک به فردا
کوک ....جینا من باید برم بیرون زود میام باشه
جینا.....باشه
مکالمه کوک و ات
ات.....کارتو بگو
کوک.....میخوام باهات حرف بزنم میام دنبالت
ات....من حرفی با تو ندارم
کوک.....ولی من دارم(داد)
تو زن منی(داد)
ات.....من با تو هیچ جا نمیام(داد)
کوک....میام دنبالت
ات ویو
دیدم باز کوک زنگ زد گفت بیا پایین منم چاره نداشتم و رفتم
ات....چته
کوک....من هنوز دوست دارم بخدا اون دختر الکی بود
از زبان ادمین=همون لحظه گوشی کوک زنگ خورد نوشته بود جینا
ات.....اره خیلی الکی بود(داد)
کوک....این دختر خالمه
ات....عهههه از کی تاحالا اسم رزی شده جینا
کوک....بخدا من دوست دارم
ات....جونگکوک اگه یه بار دیگه بهم تهمت زدی که بچتو کشتی یا چیز دیگه ای کسی به نام جونگکوک تو زندگی من نیست
*ات پیاده شد*
کوک ....بازم نتونستی ات رو برگردونی
رفتم خونه
جینا...سلام کوک
کوک....جینا گمشو از خونم بیرون(داد)
جینا...یه دفعه چی شد ددی
کوک ....به من نگو ددی من ات رو طلاق ندادم(داد)
جینا....واقعا برات متاسفم *رفت*
کوک ویو
رفتم اتاق بالا بازم نشستم دستامو زخمی کردم بازم اتاق پر خون شده بود که دیدم در خونم باز شد و اومد بالا
تهیونگ بود
تهیونگ....کوک چه بلایی سر خودت اوردی(داد)
کوک .....ات ترکم کرد (گریه)
تهیونگ یه نگاهی به برگه طلاق انداخت و رفت کوک رو گرفت تو بغلش
ته....آروم باش مرد اون هنوز دوست داره مطمئن باش
کوک.....نه اون دوسم نداره چون من بهش تهمت زدم که اون بچمو کشته ولی نکشته بود کفشش رو دختر اجوما روغنی کرده بود
تهیونگ ویو
رفتم تو حیاط و زنگ زدم به ات
ته....سلام خوبی
ات....سلام مرسی
ته....لطفا بیا خونه کوک آخه کوک اتاقش پر خونه بعد از تو همش داره خودشو زخمی میکنه و چینی هارو میشکنه
ات...باشه باشه الان میام
رفتم زود یه پالتو سفید پوشیدم و رفتم
رفتم و کوک رو دیدم
ات....کوک (بغض)
کوک ویو
یدفعه دیدم صدای ات اومد که گفت کوک
منم نگاش کردم
کوک...ات (بغض)
ات...جونم
رفتم چینی هارو از دستش گرفتم و بغلش کردم
دیدم برگه طلاقه همون موقع یه جیغ زدم
کوک....اتتتتتتتتت
کوک ویو
من چند ماه پیش قبل از اینکه عاشق ات باشم از جینا خوشم میومد و عاشقش بودم ولی ات بهتر از اون بود ولی وقتی ات گفت طلاق بگیریم گفتم با جینا حرصشو در بیارم تا برگرده
مکالمه کوک و جینا
کوک ویو
واسم سخت بود به غیر از ات به کس دیگه ای بگم بیبی ولی مجبور بودم
کوک.....سلام بیبی
جینا...بیبی؟
کوک.....اره چاگی امروز میای پیشم
جینا....اوممم باشه ددی
کوک ویو
اه اه اه چندش هیچکس مثل ات نمیشه
جینا....سلام ددی
کوک...سلام
جینا .......مگه تو زن نگرفته بودی؟
کوک....طلاقش دادم(تو دل کوک:من هیچوقت ات رو طلاق نمیدم)
جینا...اها
کوک....خب بریم بخوابیم دیگه
جینا...باشه
فلش بک به فردا
کوک ....جینا من باید برم بیرون زود میام باشه
جینا.....باشه
مکالمه کوک و ات
ات.....کارتو بگو
کوک.....میخوام باهات حرف بزنم میام دنبالت
ات....من حرفی با تو ندارم
کوک.....ولی من دارم(داد)
تو زن منی(داد)
ات.....من با تو هیچ جا نمیام(داد)
کوک....میام دنبالت
ات ویو
دیدم باز کوک زنگ زد گفت بیا پایین منم چاره نداشتم و رفتم
ات....چته
کوک....من هنوز دوست دارم بخدا اون دختر الکی بود
از زبان ادمین=همون لحظه گوشی کوک زنگ خورد نوشته بود جینا
ات.....اره خیلی الکی بود(داد)
کوک....این دختر خالمه
ات....عهههه از کی تاحالا اسم رزی شده جینا
کوک....بخدا من دوست دارم
ات....جونگکوک اگه یه بار دیگه بهم تهمت زدی که بچتو کشتی یا چیز دیگه ای کسی به نام جونگکوک تو زندگی من نیست
*ات پیاده شد*
کوک ....بازم نتونستی ات رو برگردونی
رفتم خونه
جینا...سلام کوک
کوک....جینا گمشو از خونم بیرون(داد)
جینا...یه دفعه چی شد ددی
کوک ....به من نگو ددی من ات رو طلاق ندادم(داد)
جینا....واقعا برات متاسفم *رفت*
کوک ویو
رفتم اتاق بالا بازم نشستم دستامو زخمی کردم بازم اتاق پر خون شده بود که دیدم در خونم باز شد و اومد بالا
تهیونگ بود
تهیونگ....کوک چه بلایی سر خودت اوردی(داد)
کوک .....ات ترکم کرد (گریه)
تهیونگ یه نگاهی به برگه طلاق انداخت و رفت کوک رو گرفت تو بغلش
ته....آروم باش مرد اون هنوز دوست داره مطمئن باش
کوک.....نه اون دوسم نداره چون من بهش تهمت زدم که اون بچمو کشته ولی نکشته بود کفشش رو دختر اجوما روغنی کرده بود
تهیونگ ویو
رفتم تو حیاط و زنگ زدم به ات
ته....سلام خوبی
ات....سلام مرسی
ته....لطفا بیا خونه کوک آخه کوک اتاقش پر خونه بعد از تو همش داره خودشو زخمی میکنه و چینی هارو میشکنه
ات...باشه باشه الان میام
رفتم زود یه پالتو سفید پوشیدم و رفتم
رفتم و کوک رو دیدم
ات....کوک (بغض)
کوک ویو
یدفعه دیدم صدای ات اومد که گفت کوک
منم نگاش کردم
کوک...ات (بغض)
ات...جونم
رفتم چینی هارو از دستش گرفتم و بغلش کردم
۳۲.۵k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.