سناریو
ازدواج اجباری
پارت 25
ا. ت: من نمی تونم جلوی خودمو بگیرم
ا. ت رفت 5 تا کتاب برداشت
ا. ت: کارتتو بده
جونگ کوک: بیا
ا. ت تو ذهنش : فکر من با این چیزا خر میشم کارتتو میگیرم با کارت خودم حساب میکنم الکی که جراح قلب نشدم
ا. ت حساب کرد رفتیم تو ماشین نشستیم چرا پیامک نیو.....
ا. ت: بیا کارتتو بگیر
جونگ کوک: از کارته خودتت کشیدی
ا. ت: اره
جونگ کوک: چرا
ا. ت: دوست ندارم تو دعوا منت سرم بزاری
جونگ کوک: من هیچ وقت سرت منت نمیزارم
ا. ت: اولا هم میگفتی منو هیچ وقت نمیزنی
جونگ کوک: انقد نسبت به من بی اعتمادی
ا. ت چهرش عوض شد: اعتماد دارم اما خودتت کم رنگش کرد( سرد)
جونگ کوک: که اینطور
با عصبانیت رانندگی میکردم
بعد رسیدم یه رستوران نشستیم
جونگ کوک: ا. ت عزیزم میشه منو ببخشی نمی تونی تا ابد اینطوری بمونی
ا. ت: باشه
پرش زمانی به یه ماه بعد
امروز تعطیلیم اما ا. ت داره مقاله می نویسه هنوزم خیلی باهم سرده
لجبازیش کنار رفت اما منو حتی نگاه نمی کنه
ا. ت رو میز داشت مقاله مینوشت من بهش نگاه میکردم و تاسف میخورم که همچین فرشته زدم ونسبت به خودم سرد کردم
ا. ت: میشه بهم خیره نشی نمی تونم مقاله بنویسم
هدفونشو گذاشت تو گوشش
معلومه که دیگه دوستم نداره نه بغلم میکنه نه حرف عاشقانه میزنه نه بوسم میکنه
ویوا. ت: این ماه کارم زیاد بود اصلا به جونگ کوک توجه نکردم دلخوریم پرید
اما کارم زیاد امروز هر طوری شد مقله تمام میکنم که دوهفته دیگه میخوام برم
برای کنفرانس ایتالیا
به جونگ کوک نگفتم قضیه ایتالیا
هدفونو از گوشم درآوردم
ا. ت: جونگ ک............. داری گریه میکنی
صندلیمو چرخوندم
ا. ت: خوبی
دستمو رو صورتش گذاشتم
ا. ت: کسی اذیتت کرد بگو برم جرش بدم
جونگ کوک: چرا باهام سردی
ا. ت: من باهات سرد نیستم من کارم زیادی وقت زیاد برای مقاله ایتالیاندارم
جونگ کوک: ایتالیا چی ها، چی گفتی
ا. ت: 2هفته دیگه سفر کاری دارم باید برم ایتالیا
جونگ کوک: زیاد طول میکشه
ا. ت: نه یه هفته
پارت 25
ا. ت: من نمی تونم جلوی خودمو بگیرم
ا. ت رفت 5 تا کتاب برداشت
ا. ت: کارتتو بده
جونگ کوک: بیا
ا. ت تو ذهنش : فکر من با این چیزا خر میشم کارتتو میگیرم با کارت خودم حساب میکنم الکی که جراح قلب نشدم
ا. ت حساب کرد رفتیم تو ماشین نشستیم چرا پیامک نیو.....
ا. ت: بیا کارتتو بگیر
جونگ کوک: از کارته خودتت کشیدی
ا. ت: اره
جونگ کوک: چرا
ا. ت: دوست ندارم تو دعوا منت سرم بزاری
جونگ کوک: من هیچ وقت سرت منت نمیزارم
ا. ت: اولا هم میگفتی منو هیچ وقت نمیزنی
جونگ کوک: انقد نسبت به من بی اعتمادی
ا. ت چهرش عوض شد: اعتماد دارم اما خودتت کم رنگش کرد( سرد)
جونگ کوک: که اینطور
با عصبانیت رانندگی میکردم
بعد رسیدم یه رستوران نشستیم
جونگ کوک: ا. ت عزیزم میشه منو ببخشی نمی تونی تا ابد اینطوری بمونی
ا. ت: باشه
پرش زمانی به یه ماه بعد
امروز تعطیلیم اما ا. ت داره مقاله می نویسه هنوزم خیلی باهم سرده
لجبازیش کنار رفت اما منو حتی نگاه نمی کنه
ا. ت رو میز داشت مقاله مینوشت من بهش نگاه میکردم و تاسف میخورم که همچین فرشته زدم ونسبت به خودم سرد کردم
ا. ت: میشه بهم خیره نشی نمی تونم مقاله بنویسم
هدفونشو گذاشت تو گوشش
معلومه که دیگه دوستم نداره نه بغلم میکنه نه حرف عاشقانه میزنه نه بوسم میکنه
ویوا. ت: این ماه کارم زیاد بود اصلا به جونگ کوک توجه نکردم دلخوریم پرید
اما کارم زیاد امروز هر طوری شد مقله تمام میکنم که دوهفته دیگه میخوام برم
برای کنفرانس ایتالیا
به جونگ کوک نگفتم قضیه ایتالیا
هدفونو از گوشم درآوردم
ا. ت: جونگ ک............. داری گریه میکنی
صندلیمو چرخوندم
ا. ت: خوبی
دستمو رو صورتش گذاشتم
ا. ت: کسی اذیتت کرد بگو برم جرش بدم
جونگ کوک: چرا باهام سردی
ا. ت: من باهات سرد نیستم من کارم زیادی وقت زیاد برای مقاله ایتالیاندارم
جونگ کوک: ایتالیا چی ها، چی گفتی
ا. ت: 2هفته دیگه سفر کاری دارم باید برم ایتالیا
جونگ کوک: زیاد طول میکشه
ا. ت: نه یه هفته
۱۶.۱k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.