𝙿𝚊𝚛𝚝²
𝚆𝚒𝚕𝚍 𝚛𝚘𝚜𝚎🌹
*مکالمه ا/ت و مادر جیهوپ* علامت مامانش♡
ا/ت: الو سلام مامان جان
♡:سلام ، خوبی
ا/ت: ممنون شما خوبی
♡:هی بد نیستم. چخبر
ا/ت: سلامتی خبری نیست.
♡:ببینم نمیخوای منو نوه دار کنی.
ا/ت: *مکث کوتاه* راستش من راضیَم ولی هوسوک میگه که هنوز زوده.
♡: ازدست این پسره. باشه عزیزم وقتتو نمیگیرم.
ا/ت: ممنون که زنگ زدین
♡: فعلا
ا/ت: فعلا
راوی: مادر جیهوپ دوست داشت که نوه دار بشه ، اما با شرایطی که ا/ت و جیهوپ داشتن نمیشد که بچه دار شن. اونا تصمیم گرفتن که شرایطشونو به مامانش نگن چون مامانش بیشتر از اینکه دنبال نوه باشه دنبال وارث بود. و اگه میفهمید که ا/ت بچه دار نمیشه قطعا هوسکو مجبور میکرد تا از ا/ت طلاق بگیره.
هوسوک تصمیم گرفت که به مامانش بگه آمادگیه بچه دار شدنو نداره.
ا/ت ویو: ساعت نزدیکای ۷ بود و هوسک الاناس که بیاد خونه.
بلند شدم و رفتم سمت آشپز خونه تا شام درست کنم.
صدای درو شنیدم و فهمیدم که هوسوک اومده خونه ، رفتمجلوی در مثل همیشه با لبخند اومده بود خونه.
جیهوپ: سلام😊
ا/ت: سلام خوبی
جیهوپ: تورو میبینم خوب میشم
ا/ت:☺️ ، دست و صورتتو بشور بیا شام بخوريم
*موقع شام خوردن*
ا/ت: اممممم هوسوک
جیهوپ: بله
ا/ت: امروز مامانت زنگ زد
راوی: جیهوپ نزاشت ا/ت کامل حرفشو بزنه و وسط حرفاش شروع کرد به صحبت کردن.
جیهوپ: حتما باز گفته بچه و فلان و از این چیزا
ا/ت: میخوام بهش بگم که ما نمیتونیم بچه دار شیم.
جیهوپ: نمیزارم این حرفو بهش بزنی.
ا/ت: ولی آخه چرا.
جیهوپ: چون نمیخوام از دستت بدم. اون اگه بفهمه تورو ازم میگیره.
ا/ت:......
جیهوپ: من خستم میرم بخوابم ، شب بخیر
راوی: جیهوپ از پشت میز بلند شد و رفت سمت اتاق ا/تم بلند شد و میزو جمع کرد و بعد از شستن ظرفا رفت تو اتاق تا اونم بخوابه ، وقتی وارد اتاق شد دید که جیهوپ خوابیده. آروم رفت رو تخت بدون اینکه جیهوپ بیدار شه دراز کشید و خوابید.
............
فردا صبح......
ا/ت ویو: از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازم انجام دادم وقتی از دستشویی برگشتم جیهوپ هنوز خوابیده بود. رفتم سمتش تا بیدارش کنم. چون ممکن بود سرکارش دیر بشه. رفتم نشستم روش که باعث شد چشماش باز بشه. تو یه حرکت جامونو عوض کرد.
جیهوپ: شیطون شدی خانم کوچولو
ا/ت: شیطون بودم
جیهوپ: خوب داری با من بازی میکنیا
ا/ت: سر کارت دیر نشه.
راوی: جیهوپ لبای ا/تو سطحی بوسید و ادامه داد.
جیهوپ: امروز مرخصی دارم ، سرکار نمیرم
ا/ت:چه بهتر.
•ادامه دارد•
▪︎رز وحشی▪︎
*مکالمه ا/ت و مادر جیهوپ* علامت مامانش♡
ا/ت: الو سلام مامان جان
♡:سلام ، خوبی
ا/ت: ممنون شما خوبی
♡:هی بد نیستم. چخبر
ا/ت: سلامتی خبری نیست.
♡:ببینم نمیخوای منو نوه دار کنی.
ا/ت: *مکث کوتاه* راستش من راضیَم ولی هوسوک میگه که هنوز زوده.
♡: ازدست این پسره. باشه عزیزم وقتتو نمیگیرم.
ا/ت: ممنون که زنگ زدین
♡: فعلا
ا/ت: فعلا
راوی: مادر جیهوپ دوست داشت که نوه دار بشه ، اما با شرایطی که ا/ت و جیهوپ داشتن نمیشد که بچه دار شن. اونا تصمیم گرفتن که شرایطشونو به مامانش نگن چون مامانش بیشتر از اینکه دنبال نوه باشه دنبال وارث بود. و اگه میفهمید که ا/ت بچه دار نمیشه قطعا هوسکو مجبور میکرد تا از ا/ت طلاق بگیره.
هوسوک تصمیم گرفت که به مامانش بگه آمادگیه بچه دار شدنو نداره.
ا/ت ویو: ساعت نزدیکای ۷ بود و هوسک الاناس که بیاد خونه.
بلند شدم و رفتم سمت آشپز خونه تا شام درست کنم.
صدای درو شنیدم و فهمیدم که هوسوک اومده خونه ، رفتمجلوی در مثل همیشه با لبخند اومده بود خونه.
جیهوپ: سلام😊
ا/ت: سلام خوبی
جیهوپ: تورو میبینم خوب میشم
ا/ت:☺️ ، دست و صورتتو بشور بیا شام بخوريم
*موقع شام خوردن*
ا/ت: اممممم هوسوک
جیهوپ: بله
ا/ت: امروز مامانت زنگ زد
راوی: جیهوپ نزاشت ا/ت کامل حرفشو بزنه و وسط حرفاش شروع کرد به صحبت کردن.
جیهوپ: حتما باز گفته بچه و فلان و از این چیزا
ا/ت: میخوام بهش بگم که ما نمیتونیم بچه دار شیم.
جیهوپ: نمیزارم این حرفو بهش بزنی.
ا/ت: ولی آخه چرا.
جیهوپ: چون نمیخوام از دستت بدم. اون اگه بفهمه تورو ازم میگیره.
ا/ت:......
جیهوپ: من خستم میرم بخوابم ، شب بخیر
راوی: جیهوپ از پشت میز بلند شد و رفت سمت اتاق ا/تم بلند شد و میزو جمع کرد و بعد از شستن ظرفا رفت تو اتاق تا اونم بخوابه ، وقتی وارد اتاق شد دید که جیهوپ خوابیده. آروم رفت رو تخت بدون اینکه جیهوپ بیدار شه دراز کشید و خوابید.
............
فردا صبح......
ا/ت ویو: از خواب بیدار شدم و رفتم دستشویی و کارای لازم انجام دادم وقتی از دستشویی برگشتم جیهوپ هنوز خوابیده بود. رفتم سمتش تا بیدارش کنم. چون ممکن بود سرکارش دیر بشه. رفتم نشستم روش که باعث شد چشماش باز بشه. تو یه حرکت جامونو عوض کرد.
جیهوپ: شیطون شدی خانم کوچولو
ا/ت: شیطون بودم
جیهوپ: خوب داری با من بازی میکنیا
ا/ت: سر کارت دیر نشه.
راوی: جیهوپ لبای ا/تو سطحی بوسید و ادامه داد.
جیهوپ: امروز مرخصی دارم ، سرکار نمیرم
ا/ت:چه بهتر.
•ادامه دارد•
▪︎رز وحشی▪︎
۳۴.۰k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.