cute lover
پارت ۲۶
مینهو: اوه خدا قربونت برم من پاشو بریم.
مینسونگ از خونه اومدن بیرون و به سمت خونه هیونلیکس رفتن. تو راه کلی باهم خوش و بش کردن که بعد ۳۰ دقیقه رسیدن. زنگ درو زدن و بعد چند ثانیه فلیکس در رو باز کرد.
فلیکس: سلامم! ممنون که اومدین بیاین داخل الان بینا رو آماده میکنم بیاد.
مینهو: سلامم! باشه فقط ساعت چند باید بیاریمش؟
فلیکس: ساعت ۸ اینا خودمو زنگتون میزنم. حالا بیاین دخل.
مینهو: باشه.
مینسونگ اومدن داخل خونه.
هیونجین: سلامم! ممنون که اومدین! عزیزم تو بشین الان خودم بینا رو آماده میکنم.
فلیکس: باشه عزیزم.
جیسونگ رفت دم در گوش مینهو و گفت
جیسونگ: مینهو بهشون بگیم؟
مینهو: نه امشب میگیم. بعد بریم واسه بینا کادو بخریم.
جیسونگ: باشه
فلیکس: چی پچ پچ میکنین؟
جیسونگ: داشتم بهش میگفت بعد واسه بینا هم کادو بخریم.( اروم)
فلیکس: آها
هیونجین: خب اینم از دختر گلمون امادس دیگه.
بینا: سلاممم عمو جیسونگ سلام عمو مینهو!
مینسونگ: سلامم!
جیسونگ: خب خب خب کی دلش میخواد برین شهر بازی؟
بینا: مننننن
جیسونگ: پس بدو بریمم!
بینا: بابا هیونجین، بابا فلیکس خدافظظ!
هیونلیکس: خدافظ دخترم مواظب خودت باش عمو ها هم اذیت نکن.
بینا: باشه.
مینسونگ: خدافظ!
بعد مینسونگ به همراه بینا به شهر بازی رفتن. اونجا یه اسباب بازی فروشی پیدا کردن و یواشکی برای بینا یه عروسک خوشگل گرفتن بعد قایمش کردن. ساعت تقریبا ۸ بود که فلیکس زنگ زد.
جیسونگ: الو بیاریمش؟
فلیکس: اره همه چیز آمادس
جیسونگ: باشه ، مینهو
تلفنو قطع کرد و رفت پیششون.
جیسونگ: گفت بریم.
مینهو: باشه ، بیان دیگه وقت رفتنه.
بینا: باشه
بینا بدو بدو رفت پیششون و باهم رفتن خونه هیونلیکس.
مینهو: اوه خدا قربونت برم من پاشو بریم.
مینسونگ از خونه اومدن بیرون و به سمت خونه هیونلیکس رفتن. تو راه کلی باهم خوش و بش کردن که بعد ۳۰ دقیقه رسیدن. زنگ درو زدن و بعد چند ثانیه فلیکس در رو باز کرد.
فلیکس: سلامم! ممنون که اومدین بیاین داخل الان بینا رو آماده میکنم بیاد.
مینهو: سلامم! باشه فقط ساعت چند باید بیاریمش؟
فلیکس: ساعت ۸ اینا خودمو زنگتون میزنم. حالا بیاین دخل.
مینهو: باشه.
مینسونگ اومدن داخل خونه.
هیونجین: سلامم! ممنون که اومدین! عزیزم تو بشین الان خودم بینا رو آماده میکنم.
فلیکس: باشه عزیزم.
جیسونگ رفت دم در گوش مینهو و گفت
جیسونگ: مینهو بهشون بگیم؟
مینهو: نه امشب میگیم. بعد بریم واسه بینا کادو بخریم.
جیسونگ: باشه
فلیکس: چی پچ پچ میکنین؟
جیسونگ: داشتم بهش میگفت بعد واسه بینا هم کادو بخریم.( اروم)
فلیکس: آها
هیونجین: خب اینم از دختر گلمون امادس دیگه.
بینا: سلاممم عمو جیسونگ سلام عمو مینهو!
مینسونگ: سلامم!
جیسونگ: خب خب خب کی دلش میخواد برین شهر بازی؟
بینا: مننننن
جیسونگ: پس بدو بریمم!
بینا: بابا هیونجین، بابا فلیکس خدافظظ!
هیونلیکس: خدافظ دخترم مواظب خودت باش عمو ها هم اذیت نکن.
بینا: باشه.
مینسونگ: خدافظ!
بعد مینسونگ به همراه بینا به شهر بازی رفتن. اونجا یه اسباب بازی فروشی پیدا کردن و یواشکی برای بینا یه عروسک خوشگل گرفتن بعد قایمش کردن. ساعت تقریبا ۸ بود که فلیکس زنگ زد.
جیسونگ: الو بیاریمش؟
فلیکس: اره همه چیز آمادس
جیسونگ: باشه ، مینهو
تلفنو قطع کرد و رفت پیششون.
جیسونگ: گفت بریم.
مینهو: باشه ، بیان دیگه وقت رفتنه.
بینا: باشه
بینا بدو بدو رفت پیششون و باهم رفتن خونه هیونلیکس.
۷.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.