تک پارتی از جیمین وقتی جیمین تولدشه
تک پارتی از جیمین وقتی جیمین تولدشه
سلام من کیم ات هستم 27 سالمه 2 ساله با جیمین ازدواج کردم
سلام من پارک جیمین هستم 28 سالمه 2 ساله با ات ازدواج کردم
(علامت ات) +
(علامت جیمین) _
ویو ات:
ساعت 10 صبح بیدار شدم رفتم کارای لازم رو انجام دادم موهام رو شانه کردم و خودم رو مرتب کردم و صبحانه آماده کردم
امروز تولد جیمین بود میخواستم سوپرایزش کنم
ویو جیمین:
ساعت 10:15 دقیقه بیدار شدم رفتم کارای لازم رو انجام دادم موهام رو شانه کردم خودم رو مرتب کردم رفتم آشپزخانه دیدم ات صبحانه درست کرده
+ صبح بخیر جیمین (سرد)
_ صبح بخیر خوشگل خانم
+ بشین صبحانه بخور (سرد)
_ ات مشکلی پیش اومده؟چرا اینقدر سرد رفتار میکنی؟
+ نه هیچ مشکلی پیش نیومده (سرد)
ویو جیمین:
نمیدونم چرا ات اینقدر سرد رفتار میکرد
فکر کنم از دستم عصبانیه
حتی بهم نگفت تولدت مبارک😢
ویو ات:
ترسیدم که سوپرایز رو بفهمه به خاطر همین باهاش سرد رفتار کردم اصلا نمیخواستم از سوپرایز باخبر بشه
_ ات من میرم بیرون با دوستام دو ساعت بعد برمیگردم
+ باشه جیمین مراقب خودت باش (ات تو ذهنش: بهتر شد اینطوری راحت تر میشه کارم)
ویو ادمین:
جیمین رفت بیرون و ات رفت کیک خرید و شمع و وسایل تولد رو گرفت
(پرش زمانی به دوساعت بعد)
ویو ات:
همه کارام تموم شد رفتم قایم شدم و چراغ رو خاموش کردم دیدم جیمین داره در میزنه
_ سلام ات
.... +
_ ات کجایی؟
ویو ات:
چراغ رو روشن کردم
+ سوپرایز تولدت مبارک🥳🥳🥳🥳
_ ات من فکر کردم تولدم یادت نیست
+ چرا باید تولد عشقم یادم بره؟
_ (ات رو بوس کرد)
+ بیا کادو هات رو باز کن
_ عهههه ات این همون ساعت هوشمندیه که خیلی دوستش داشتم ممنونم❤️
+ خواهش میکنم
_ واااای چه کت و شلوار قشنگی سلیقهت حرف نداره
+ ممنونم
(پرش زمانی به شب ساعت 12)
_ ات خیلی خوابم میاد میای بخوابیم؟
+ آره منم خیلی خستم
_ بریم بخوابیم
+ بریم
ویو ادمین:
رفتن خوابیدن
پایان
سلام من کیم ات هستم 27 سالمه 2 ساله با جیمین ازدواج کردم
سلام من پارک جیمین هستم 28 سالمه 2 ساله با ات ازدواج کردم
(علامت ات) +
(علامت جیمین) _
ویو ات:
ساعت 10 صبح بیدار شدم رفتم کارای لازم رو انجام دادم موهام رو شانه کردم و خودم رو مرتب کردم و صبحانه آماده کردم
امروز تولد جیمین بود میخواستم سوپرایزش کنم
ویو جیمین:
ساعت 10:15 دقیقه بیدار شدم رفتم کارای لازم رو انجام دادم موهام رو شانه کردم خودم رو مرتب کردم رفتم آشپزخانه دیدم ات صبحانه درست کرده
+ صبح بخیر جیمین (سرد)
_ صبح بخیر خوشگل خانم
+ بشین صبحانه بخور (سرد)
_ ات مشکلی پیش اومده؟چرا اینقدر سرد رفتار میکنی؟
+ نه هیچ مشکلی پیش نیومده (سرد)
ویو جیمین:
نمیدونم چرا ات اینقدر سرد رفتار میکرد
فکر کنم از دستم عصبانیه
حتی بهم نگفت تولدت مبارک😢
ویو ات:
ترسیدم که سوپرایز رو بفهمه به خاطر همین باهاش سرد رفتار کردم اصلا نمیخواستم از سوپرایز باخبر بشه
_ ات من میرم بیرون با دوستام دو ساعت بعد برمیگردم
+ باشه جیمین مراقب خودت باش (ات تو ذهنش: بهتر شد اینطوری راحت تر میشه کارم)
ویو ادمین:
جیمین رفت بیرون و ات رفت کیک خرید و شمع و وسایل تولد رو گرفت
(پرش زمانی به دوساعت بعد)
ویو ات:
همه کارام تموم شد رفتم قایم شدم و چراغ رو خاموش کردم دیدم جیمین داره در میزنه
_ سلام ات
.... +
_ ات کجایی؟
ویو ات:
چراغ رو روشن کردم
+ سوپرایز تولدت مبارک🥳🥳🥳🥳
_ ات من فکر کردم تولدم یادت نیست
+ چرا باید تولد عشقم یادم بره؟
_ (ات رو بوس کرد)
+ بیا کادو هات رو باز کن
_ عهههه ات این همون ساعت هوشمندیه که خیلی دوستش داشتم ممنونم❤️
+ خواهش میکنم
_ واااای چه کت و شلوار قشنگی سلیقهت حرف نداره
+ ممنونم
(پرش زمانی به شب ساعت 12)
_ ات خیلی خوابم میاد میای بخوابیم؟
+ آره منم خیلی خستم
_ بریم بخوابیم
+ بریم
ویو ادمین:
رفتن خوابیدن
پایان
۱۲.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.