part: 40
یونجون بعد پارک کردن ماشین کنار خیابون نزدیک به اسکله به فرمون ماشین تکیه داد و به پرحرفی های جیمین گوش داد
جیمین: یکم استرس دارم فک نکنین ترسیدما فقط تجربه این خفن بازیارو ندارم تا حالا فقط درحد ی دزد و پلیس بازی پیش رفتیم و خب یه جورایی میشه اون احمقایی که از اسلحشون استفاده نمیکنن رو پیچوند ولی اینا خیلی کله خر تشریف دارن اگه هوس کردنو ی گلوله تو مغزمون خالی کردن چی
با زنگ خوردن گوشیم توجه همه سمتم جلب شد
فیلیکس: هیونگه؟
صدرصد خودش بود غیر چان کسی نبود استارت برنامرو خبر بده.
سری به نشونه مثبت تکون دادمو تماسو وصل کردم
_چانی، همه چی مرتبه؟
چان: ارع، هنور اینجا خلوته، مینهو هم توی موقعیته دوتا دوتا وارد اسکله شین که شک نکنن
اوکی دادمو قطع کردم
_میتونیم بریم
جوری که انگار منتظر شنیدن این حرف بودن
دستهاشونو به طرف دستگیره در بردن تا بازش کنن که متوقفشون کردم
_یه لحظه صب کنید
چن تا هدست از داشبورد دراووردم و دادم بهشون
_اینارو وصل کنید باهم کانکت شیم بقیه هم دارن هیون شیک داده بهشون
هدست خودمو برداشتم و گفتم
_زودباشین دیگه چانی گفته دوتا دوتا وارد اسکله شیم، فعلا اوضاع مرتبه چان و مینهو هم حواسشون هست
بلاخره از ماشین پیاده شدیم طبق نقشه اول منو یونجون و بعد جیمینو فیلیکس وارد اسکله شدیم.
همینطور که شونه به شونه یونجون به طرف کشتی های اسکله قدرم برمیداشتیم هدست هامونو وصل کردیم با ضربه ای که روش زدم کانکت شد
نگاهی به یونجون کردم و مطمئن شدم که اونم موفق شده
یونجون: هیونگ ما داریم میریم سمت کشتی ها
صداش تو هدست پخش شد
بعد از یک ثانیه مینهو چیزی رو نقض کرد
_همونجا بمونید، یه انبار سمت چپتونه، دیدید؟
هردو به جایی که مینهو گفته بود نگا کردیم همزمان گفتیم
_خب
مینهو: همونجا بمونید تا جیمین بهتون برسه
جیمین که پشت سرمون بود نگاهی به پشتم کردم که دیدم واقعا نیس
هانا: مگه اون کدوم گوریه
جیمین در گوشم هوار زد
_هی من دارم میشنوما
کلافی چشامو بستم و یونجون سوالی که ذهن منم درگیر کرده بودو پرسید
_کجایی
فیلیکس: من و جیمین دو نفر رو دیدیم که از طرف دیگه ای اومدن داخل پس بیشتر منتظر موندیم تا از همون طرف بیایم
مینهو حرفشو تایید کرد
_ارع منم دیدم بهتره تا دیده نشدید برید تو انبار
دست یونجونو گرفتم و سریع به سمت انبار کشوندمش و درو بستم
مینهو و چان جوری جاشون رو انتخاب کرده بودن که روی همه جا تسلط داشده باشن و دست کسی بهشون نرسه
چیزی به اومدن ادمایی که برای قاچاق دارو ها استخدام شدن نمونده بود.
یچیزی این وسط اشتباه بنظر میرسید
هانا: جیمین چرا هنوز نیومده
جیمین: یکم استرس دارم فک نکنین ترسیدما فقط تجربه این خفن بازیارو ندارم تا حالا فقط درحد ی دزد و پلیس بازی پیش رفتیم و خب یه جورایی میشه اون احمقایی که از اسلحشون استفاده نمیکنن رو پیچوند ولی اینا خیلی کله خر تشریف دارن اگه هوس کردنو ی گلوله تو مغزمون خالی کردن چی
با زنگ خوردن گوشیم توجه همه سمتم جلب شد
فیلیکس: هیونگه؟
صدرصد خودش بود غیر چان کسی نبود استارت برنامرو خبر بده.
سری به نشونه مثبت تکون دادمو تماسو وصل کردم
_چانی، همه چی مرتبه؟
چان: ارع، هنور اینجا خلوته، مینهو هم توی موقعیته دوتا دوتا وارد اسکله شین که شک نکنن
اوکی دادمو قطع کردم
_میتونیم بریم
جوری که انگار منتظر شنیدن این حرف بودن
دستهاشونو به طرف دستگیره در بردن تا بازش کنن که متوقفشون کردم
_یه لحظه صب کنید
چن تا هدست از داشبورد دراووردم و دادم بهشون
_اینارو وصل کنید باهم کانکت شیم بقیه هم دارن هیون شیک داده بهشون
هدست خودمو برداشتم و گفتم
_زودباشین دیگه چانی گفته دوتا دوتا وارد اسکله شیم، فعلا اوضاع مرتبه چان و مینهو هم حواسشون هست
بلاخره از ماشین پیاده شدیم طبق نقشه اول منو یونجون و بعد جیمینو فیلیکس وارد اسکله شدیم.
همینطور که شونه به شونه یونجون به طرف کشتی های اسکله قدرم برمیداشتیم هدست هامونو وصل کردیم با ضربه ای که روش زدم کانکت شد
نگاهی به یونجون کردم و مطمئن شدم که اونم موفق شده
یونجون: هیونگ ما داریم میریم سمت کشتی ها
صداش تو هدست پخش شد
بعد از یک ثانیه مینهو چیزی رو نقض کرد
_همونجا بمونید، یه انبار سمت چپتونه، دیدید؟
هردو به جایی که مینهو گفته بود نگا کردیم همزمان گفتیم
_خب
مینهو: همونجا بمونید تا جیمین بهتون برسه
جیمین که پشت سرمون بود نگاهی به پشتم کردم که دیدم واقعا نیس
هانا: مگه اون کدوم گوریه
جیمین در گوشم هوار زد
_هی من دارم میشنوما
کلافی چشامو بستم و یونجون سوالی که ذهن منم درگیر کرده بودو پرسید
_کجایی
فیلیکس: من و جیمین دو نفر رو دیدیم که از طرف دیگه ای اومدن داخل پس بیشتر منتظر موندیم تا از همون طرف بیایم
مینهو حرفشو تایید کرد
_ارع منم دیدم بهتره تا دیده نشدید برید تو انبار
دست یونجونو گرفتم و سریع به سمت انبار کشوندمش و درو بستم
مینهو و چان جوری جاشون رو انتخاب کرده بودن که روی همه جا تسلط داشده باشن و دست کسی بهشون نرسه
چیزی به اومدن ادمایی که برای قاچاق دارو ها استخدام شدن نمونده بود.
یچیزی این وسط اشتباه بنظر میرسید
هانا: جیمین چرا هنوز نیومده
۶.۰k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳