𝐲𝐨𝐮 𝐬𝐚𝐯𝐞𝐝 𝐦𝐞⁸
𝐲𝐨𝐮 𝐬𝐚𝐯𝐞𝐝 𝐦𝐞⁸
جیمین:---
ویو ات
نگاهشو به ل.بام داد و تو یه حرکت جاشو با من عوض کرد و روم خ.یمه زد.... دستامو گذاشتم رو شونه هاش تا نیافتم... برای یه دقیقه ترسیدم..... چشمامو محکم بستم.... چون غافلگیرم کرده بود... برای چشمام خنده ریزی کرد...
جیمین: گفتی هر کاری
ات:*چشاشو باز میکنه*---
اومد نزدیک تر دستام هنوز رو شونه هاش بود و با هر ثانیه که میومد نزدیک دستام خم میشد.... ل.باشو رو ل.بام گذاشت و مک های آرومی زد... برای اولین بار بود که این حسو تجربه میکردم.... بعد چند مین جدا شد و از روم بلند شد.....
جیمین: باشه... اون مردک رو فراموش میکنم ولی حق نداری جز من به کس دیگه ای حتی نگاهم کنی
خشکم زده بود.......
_____این مال پارت قبله
جیمین:---
ویو ات
نگاهشو به ل.بام داد و تو یه حرکت جاشو با من عوض کرد و روم خ.یمه زد.... دستامو گذاشتم رو شونه هاش تا نیافتم... برای یه دقیقه ترسیدم..... چشمامو محکم بستم.... چون غافلگیرم کرده بود... برای چشمام خنده ریزی کرد...
جیمین: گفتی هر کاری
ات:*چشاشو باز میکنه*---
اومد نزدیک تر دستام هنوز رو شونه هاش بود و با هر ثانیه که میومد نزدیک دستام خم میشد.... ل.باشو رو ل.بام گذاشت و مک های آرومی زد... برای اولین بار بود که این حسو تجربه میکردم.... بعد چند مین جدا شد و از روم بلند شد.....
جیمین: باشه... اون مردک رو فراموش میکنم ولی حق نداری جز من به کس دیگه ای حتی نگاهم کنی
خشکم زده بود.......
_____این مال پارت قبله
۱۰.۹k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.