فیک 💜 عشق مافیا💜
فیک 💜 عشق مافیا💜
پارت چهارم 👾💞
ویو ا،ت
اجوما داشت درمورد قانون ها صحبت میکرد
که اجوما گفت اگر از این قانون ها سرپیچی کنیم تنبیه میشیم برام سوال پیش اومد چه تنبیه ای میشیم پس از اجوما پرسیدم
ا،ت : ببخشید میتونم بپرسم چه تنبیهی ؟
اجوما : دخترم اون اتاقی که درش سیاه رو میمبینی اون اتاق شکنجه است و در اون جا وسایل شکنجه هست
بعد از تموم شدن حرف های اجوما و گفتن درمورد شکنجه احساس ترس کردم اما با خودم گفتم باید قوی باشم و زود رنج نباشم
بعد اجوما لباس خدمتکاری و اتاقم رو بهم نشون داد داشتم به اتفاقاتی که امروز برام افتاده فکر میکردم که با صدای اجوما به خودم اومدم
اجوما : ا،ت . ا،ت زود باش بیا
ا،ت : فکر کردم اتفاقی افتاده پس سری سری اومدم پایین تورا از پله ها افتادم و پام زخمی شد وقتی به زور بلند شدم با قیافه تمام خدمتکارا و همون پسره مواجه شدم
همه تعجب کردن
سرم رو پایین انداختم و زیر لب با خودم میگفتم ای دختره احمق الان تنبه میشی
و بعد رفتم کنار اجوما وایسادم اروم از آجوما پرسیدم اسم ارباب چیه و گفت کیم تهیونگ
تهیونگ چه اسم قشنگی (ادمین : خوب معلومه قشنگه گفتن نداره) مثل قیافش قشنگه اما خیلی بی احساس (ادمین : هی ا،ت حرف دهنتو بفهم به بچم توهیم نکن 😑💗 )
پام خیلی درد میکرد که یهو تهیونگ ........
میدونم جای حساسی پارت رو تمام کردم
اما الان قیافه من 😏😂
پایان پارت چهارم $$$$
اگر ۵ نفر فالو کنن وارت بعدی میزارم 🫂💗💜🤍
پارت چهارم 👾💞
ویو ا،ت
اجوما داشت درمورد قانون ها صحبت میکرد
که اجوما گفت اگر از این قانون ها سرپیچی کنیم تنبیه میشیم برام سوال پیش اومد چه تنبیه ای میشیم پس از اجوما پرسیدم
ا،ت : ببخشید میتونم بپرسم چه تنبیهی ؟
اجوما : دخترم اون اتاقی که درش سیاه رو میمبینی اون اتاق شکنجه است و در اون جا وسایل شکنجه هست
بعد از تموم شدن حرف های اجوما و گفتن درمورد شکنجه احساس ترس کردم اما با خودم گفتم باید قوی باشم و زود رنج نباشم
بعد اجوما لباس خدمتکاری و اتاقم رو بهم نشون داد داشتم به اتفاقاتی که امروز برام افتاده فکر میکردم که با صدای اجوما به خودم اومدم
اجوما : ا،ت . ا،ت زود باش بیا
ا،ت : فکر کردم اتفاقی افتاده پس سری سری اومدم پایین تورا از پله ها افتادم و پام زخمی شد وقتی به زور بلند شدم با قیافه تمام خدمتکارا و همون پسره مواجه شدم
همه تعجب کردن
سرم رو پایین انداختم و زیر لب با خودم میگفتم ای دختره احمق الان تنبه میشی
و بعد رفتم کنار اجوما وایسادم اروم از آجوما پرسیدم اسم ارباب چیه و گفت کیم تهیونگ
تهیونگ چه اسم قشنگی (ادمین : خوب معلومه قشنگه گفتن نداره) مثل قیافش قشنگه اما خیلی بی احساس (ادمین : هی ا،ت حرف دهنتو بفهم به بچم توهیم نکن 😑💗 )
پام خیلی درد میکرد که یهو تهیونگ ........
میدونم جای حساسی پارت رو تمام کردم
اما الان قیافه من 😏😂
پایان پارت چهارم $$$$
اگر ۵ نفر فالو کنن وارت بعدی میزارم 🫂💗💜🤍
۵.۰k
۳۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.