زندگی سخت پارت 1

ویو الینا
از خواب بیدار شدم . رفتم پیش برادرم که بیدارش کنم چون اولین روز مدرسمون بود . اومدم کنارش نشستم و گفتم
+یونگییییییی نمیخوای پاشی(اروم و لوس)
×....
+یونگی مننن( اروم لوس)
×چیشده کوچولوی من (خیلی اروم)
اون بر عکس خوابیده بود " اومدم روی کمرش دراز کشیدم و بغلش کردم که ک*وس من رو ک*ونش بود
+باید بریم مدرسه
یکم تکون خوردم و بعد اومدم پایین و رفتم
ویو یونگ
بیدار شدم و رفتم دست شویی و اومدم تو حال دیدم داره صبحونه میخوره. یواشکی اومدم پشتشو مثل طناب شکمشو بستم که ترسید و یکم تکون خورد.
ویو الینا
دیدم دست شوگاعه پس گفتم
+بیدار شدی
×اره گربه ی من
+بیا صبحونه بخور دیره
×..باش..
ویو الینا
دیدم اومد نشت و خوردیمو اماده شدیمو و من موهای دم اسبی بستم و یک رژ لب کم رنگ صورتی زدمو و رفتیمو رسیدیم (اون رانندگی کرد)
علامت معلم&
پرش زمانی
رفتیم تو کلاس دیدیم بچه ها پچ پچ میکنن
رفتیم کنار هم نشستیم(ما احل حرف زیاد نبودیم)
معلم اومد
&سلام بچه ها خوش اومدید لطفاً دو دانش آموز جدیدمون بیان خودشونو معرفی کنن
بلند شدیم
+سلام من مین الی هستم و امید وارم در این سال روز های خوبی داشته باشیم
_سلام من مین یونگی هستم از دیدنتون خوشحالم
& خب الی برو..(نداشتم حرفش تموم بشه که)
+ببخشید ولی منو میشه الینا صدا بزنید
& ام ..بله حتما خانوم الینا لطفا پیش جیمین بشین
و شما هم پیش جیهوپ
ویو من و یونگی
×ببخشید میشه+ما کنار هم بشینیم
&مگه نسبتی دارین؟
×+ام ....خب +ما.... خب ببخشید ok
&... پرو ( تو دلش)
ویو یونگی
×جیهوپ خودتی؟( اروم)
÷ اره منم ... وا رفیق
×اینجا چیکار میکنی
÷چه جالب هم کلاسی شدیم

شرط پارت بعدی💙❤
10 لایک💋❤
20 کامنت
دوستون دارم بای بای