(نفرت نا تمام)Part.6
جیمین*ویو
رفتم خونم.
الان تازه اولش هست.
امیدوارم که بتونم سهام رو بخرم.
البته اونا قبول میکنن.
چون پول زیادی هست.
و اینکه دل ا/ت رو باید به دست بیارم.
اینا فعلا هدف هام هستن.
صبح شد
ازخواب بیدار شدم.
تا صبحانه رو واسم اماده کنن.
ورزش کردم تا رو فرم باشم.
بعدش صبحانم رو خوردم.
رفتم مسواک زدم.
موهام رو ژل زدم.
لباس های مارک های معروف پوشیدم و.
سوار ماشین لوکسم شدم رفتم شرکت.
دیدم ا/ت اونجاست
خدا روشکر خوششانس هستم.
چون کارم اسکن هست.
شاید از این به بعد می خواد اینجا کار کنه
ولی خیلی خوشگل بود.
ا/ت*ویو
من خودم رو خوشگل کردم اومد، شرکت.
می خوام واسه خووم پول در بیارم تو.
شرکت بابا بزرگم.
البته دروغ نگم
واسه جیمین هم هست.
دیدم جیمین اومد شرکت.
خدایا چقدر جذاب بود.
خدا با خط کش نقاشیش کرده.
بچه ها عکس جیمین رو میذارم،اگه بذارید تو کامنت ها عکس ا/ت هم میذارم
جیمین*ویو
رفتم پیش ا/ت
گفتم
جیمین:سلام خانم ا/ت(خیلی کیوت)
ا/ت:سلام جیمین(وای حواسم نبود گفتم جیمین)معذرت میخوام حواسم نبود
جیمین:نه ایب نداره میتونید صدام کنید جیمین البته موچی هم هستم.
ا/ت:پس شماهم صدام کنید ا۴ت
جیمین:باشه ا/ت
ا/ت:باشه جیمین راستی میشه دیشب ر فراموش کنید
جیمین:چی رو
ا/ت:همون اتفاق دیشب
جیمین:من هیچی یادم نمیاد
ا/ت:(وای خدا چقدر کیوت هست)واقعا ممنونم جیمین
جیمین:خواهش میکنم ا/ت
پایان
رفتم خونم.
الان تازه اولش هست.
امیدوارم که بتونم سهام رو بخرم.
البته اونا قبول میکنن.
چون پول زیادی هست.
و اینکه دل ا/ت رو باید به دست بیارم.
اینا فعلا هدف هام هستن.
صبح شد
ازخواب بیدار شدم.
تا صبحانه رو واسم اماده کنن.
ورزش کردم تا رو فرم باشم.
بعدش صبحانم رو خوردم.
رفتم مسواک زدم.
موهام رو ژل زدم.
لباس های مارک های معروف پوشیدم و.
سوار ماشین لوکسم شدم رفتم شرکت.
دیدم ا/ت اونجاست
خدا روشکر خوششانس هستم.
چون کارم اسکن هست.
شاید از این به بعد می خواد اینجا کار کنه
ولی خیلی خوشگل بود.
ا/ت*ویو
من خودم رو خوشگل کردم اومد، شرکت.
می خوام واسه خووم پول در بیارم تو.
شرکت بابا بزرگم.
البته دروغ نگم
واسه جیمین هم هست.
دیدم جیمین اومد شرکت.
خدایا چقدر جذاب بود.
خدا با خط کش نقاشیش کرده.
بچه ها عکس جیمین رو میذارم،اگه بذارید تو کامنت ها عکس ا/ت هم میذارم
جیمین*ویو
رفتم پیش ا/ت
گفتم
جیمین:سلام خانم ا/ت(خیلی کیوت)
ا/ت:سلام جیمین(وای حواسم نبود گفتم جیمین)معذرت میخوام حواسم نبود
جیمین:نه ایب نداره میتونید صدام کنید جیمین البته موچی هم هستم.
ا/ت:پس شماهم صدام کنید ا۴ت
جیمین:باشه ا/ت
ا/ت:باشه جیمین راستی میشه دیشب ر فراموش کنید
جیمین:چی رو
ا/ت:همون اتفاق دیشب
جیمین:من هیچی یادم نمیاد
ا/ت:(وای خدا چقدر کیوت هست)واقعا ممنونم جیمین
جیمین:خواهش میکنم ا/ت
پایان
۱۷.۲k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.