P1
دیده تاریک
هوا طوفانی بود و امواج دریا به اسکله برخورد میکرد هوای سردی بود خیلی سرد انگار که کل دنیا رو با بذر مرده گرده افشانی کرده بودن و اون شخص، اون شخص تنها بود، تنها با یک دنیا ترس، ترسی که ربطی به دریا و یا حتی هوا نداشت ترسی که همه دانش اموزان داشتند برای رفتن به اون مدرسه نه یک مدرسه عادی، هاگوارتز مدرسه علوم و فنون جادوگری اون پسر تجربشو داشت و ترسش هم از همین بود اگه مجبور میشد همون چیزا رو دوباره امتحان کنه چی؟؟ یعنی میتونست؟؟؟همون اتفاقی که تو بچگی براش افتاده بودالبته هنوزم بچه بود فقط 11 سال سن داشت ولی تجربه ،تجربه مرگ عزیز ترین و تنها خویشاوندی که داشت برادر بزرگش بزرگ ترین فرد تو خاندان کیم البته خاندان دو نفری کیم
فلش بک شب مرگ کیم سوهو برادر کیم نامجون
سوهو: نامجون ،نامجون چوبدستیم رو بده بده داداش کوچولو اصلا نترس خب ما زنده میمونیم
ولدمورت:الکی بهش ایمان نده سوهو اون شاید ولی تو قطعا میمیری
سوهو:نامجون چوبدستی رو بالا بگیر و بگو ادواکداورا رو به اون مرد بگو
ولدمورت: هی پسر نگو فکر کردی من با یه افسون ساده میمیرم
نامجون: هیونگ
سوهو: بهش توجه نکن تو کار خودتو بکن پسر
نامجون 5 ساله:نمیتونم هیونگ
سوهو: باید بتونی نامجونی یه مرد نمیگه نمیتونم
نامجون :ولی.....
سوهو : عجله کن نامیییی
نامجون: ادواکیدرو
پایان فلش بک
و همه چیز تموم شد با یک تلفظ اشتباه اون به یک خونه تلپورت کرد خونه خانواده جین کیم سوکجین طبق نظرات مادر و پدر جین برادرش قطعا مرده بود و اون فقط صداشو به یاد داشت از اون شب به بعد کیم نامجون شد برادر خوانده کیم سوکجین و کیم تهیونگ و شدن برادران کیم
البته که نامجون الان پسر وسطی بود اون از جین کوچک تر و از تهیونگ بزرگتر بود.............
هوا طوفانی بود و امواج دریا به اسکله برخورد میکرد هوای سردی بود خیلی سرد انگار که کل دنیا رو با بذر مرده گرده افشانی کرده بودن و اون شخص، اون شخص تنها بود، تنها با یک دنیا ترس، ترسی که ربطی به دریا و یا حتی هوا نداشت ترسی که همه دانش اموزان داشتند برای رفتن به اون مدرسه نه یک مدرسه عادی، هاگوارتز مدرسه علوم و فنون جادوگری اون پسر تجربشو داشت و ترسش هم از همین بود اگه مجبور میشد همون چیزا رو دوباره امتحان کنه چی؟؟ یعنی میتونست؟؟؟همون اتفاقی که تو بچگی براش افتاده بودالبته هنوزم بچه بود فقط 11 سال سن داشت ولی تجربه ،تجربه مرگ عزیز ترین و تنها خویشاوندی که داشت برادر بزرگش بزرگ ترین فرد تو خاندان کیم البته خاندان دو نفری کیم
فلش بک شب مرگ کیم سوهو برادر کیم نامجون
سوهو: نامجون ،نامجون چوبدستیم رو بده بده داداش کوچولو اصلا نترس خب ما زنده میمونیم
ولدمورت:الکی بهش ایمان نده سوهو اون شاید ولی تو قطعا میمیری
سوهو:نامجون چوبدستی رو بالا بگیر و بگو ادواکداورا رو به اون مرد بگو
ولدمورت: هی پسر نگو فکر کردی من با یه افسون ساده میمیرم
نامجون: هیونگ
سوهو: بهش توجه نکن تو کار خودتو بکن پسر
نامجون 5 ساله:نمیتونم هیونگ
سوهو: باید بتونی نامجونی یه مرد نمیگه نمیتونم
نامجون :ولی.....
سوهو : عجله کن نامیییی
نامجون: ادواکیدرو
پایان فلش بک
و همه چیز تموم شد با یک تلفظ اشتباه اون به یک خونه تلپورت کرد خونه خانواده جین کیم سوکجین طبق نظرات مادر و پدر جین برادرش قطعا مرده بود و اون فقط صداشو به یاد داشت از اون شب به بعد کیم نامجون شد برادر خوانده کیم سوکجین و کیم تهیونگ و شدن برادران کیم
البته که نامجون الان پسر وسطی بود اون از جین کوچک تر و از تهیونگ بزرگتر بود.............
۲.۵k
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.