فیک عشق و نفرت p10
فیک عشق و نفرت p10
م کوک:هی هرزه
*موی ات رو کشید برد اتاق شکنجه
ات:ولم کنننننن
م کوک: کوک حالا حالاها نمیاد پس من کاری میکنم که آرزو مرگ کنی
ات:ولم کن
م کوک ات رو طوری میزد که از بدنش خون میومد و آخر سرهم به شیکمش زد و خون اومد ات رو همون طوری ول کرد
*توی باندشون ی جایی هیت که دخترارو میبرن و میفروشن و بعد ی روز اومدن ات رو بردن وقتی ات اونجا بود هر روز کتک میخورد و زیر خوابای خیلی ها بود و دیگه حامله نمیشد
پنچ سال بعد________________________________
ویو کوک
الان پنچ سال گذشته که ات بهم خیانت کرده وقتی اومدم مامانم عکسایی نشونم داد که ات بهم خیانت کرده رفتم ببینم واقعییت رو میگه که راست میگفت از اون روز دنبالش بوده حالا ولش امروز رفتم اونجایی که دخترارو میفروختم وقتی رفتم تمام دخترایی بود که بدن کبودی داشتن داشتم میدیدم که به آخرین نفر رسید ولی پا نشد رفت آوردنش که ببرنش که خیلی برام آشنا بود که یهو ....
#فیک #سناریو #اسمات
#تابع_قوانین_ویسگون
م کوک:هی هرزه
*موی ات رو کشید برد اتاق شکنجه
ات:ولم کنننننن
م کوک: کوک حالا حالاها نمیاد پس من کاری میکنم که آرزو مرگ کنی
ات:ولم کن
م کوک ات رو طوری میزد که از بدنش خون میومد و آخر سرهم به شیکمش زد و خون اومد ات رو همون طوری ول کرد
*توی باندشون ی جایی هیت که دخترارو میبرن و میفروشن و بعد ی روز اومدن ات رو بردن وقتی ات اونجا بود هر روز کتک میخورد و زیر خوابای خیلی ها بود و دیگه حامله نمیشد
پنچ سال بعد________________________________
ویو کوک
الان پنچ سال گذشته که ات بهم خیانت کرده وقتی اومدم مامانم عکسایی نشونم داد که ات بهم خیانت کرده رفتم ببینم واقعییت رو میگه که راست میگفت از اون روز دنبالش بوده حالا ولش امروز رفتم اونجایی که دخترارو میفروختم وقتی رفتم تمام دخترایی بود که بدن کبودی داشتن داشتم میدیدم که به آخرین نفر رسید ولی پا نشد رفت آوردنش که ببرنش که خیلی برام آشنا بود که یهو ....
#فیک #سناریو #اسمات
#تابع_قوانین_ویسگون
۳.۰k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.