پارت ۳۹
ات. چ... چی... س.. سوییچ پا... رتی... نه دروغ میگی نهههههه
آرمین. تو مال منی فهمیدی زود باش شماره تو بده تا همین الان زنم نشدی
که صدای در اومد آیرا با استرس اسمم بو تکرار میکرد و میگفت با از اینجا بریم چون وضع خیلی خیته نگرانش شدم که آرمین دوباره گوشزد کرد بهم که شمارمو بهش بدم
با استرس تمام شمارم رو تکرار کردم و اون توی گوشیش سیو کرد رو تخت نشستم و لباسم رو تند تند پوشیدم خواستم از تخت برم پایین که از پشت بغلم کرد و تو گوشم غرید
آرمین. وای به حالت اگه شماره ی اشتباهی داده باشی دختر کوچولو اونوقت هرطوری شده پیدات میکنم و چنان میکنمت شیش قلو بزایی
خودمو از بغلش بیرون کشیدم و در اتاقو باز کردم که آیرا با گریه و صورتی گریون داره نگاهت میکنه
آیرا. ات بدبخت شدیم..... اینجا سوویچ پارتی گرفتن اون پسره اشغال فریب مون داده... هققق.... هققققق....
آرمین اومد بیرون از اتاق در حالی که سوویچ توی دستش بود گفت
آرمین. تو از این سالن برو بیرون توهم دختر کوچولوم کافیه که سوویچ منو از تو اون ظرف برداری
ات. نههه.... من.....
آرمین. نگران نباش میبرمت خونه فعلا نمیخوام باهات رابطه زوری داشته باشم زود باش برو پایین
به قولش کردی و او پسره اشغال و عوضی رو پایین دیدی خواستی با مشت بری تو صورتش که کوروش گفت
کوروش. وایسین وایسین این جوجه کوچولو اولین سوویچو برداره بدو بیا ات زود باش دیگه دختر سوویچ منو بردار که خیلی باهات کار دارم
با استرس و اظطراب رفتی سمت اون میزی که روش ظرف سوویچ هارو گذاشته بودن، بدون تردید سوویچ آرمین برداشتی که کوروش داد زد
کوروش. نه دخترهٔ احمق اون سوویچ من نیست اه گندش بزنن
آرمین اومد سمتت و دستتو گرفت خواست بره بیرون که کوروش گفت
کوروش. میخرمش... هرچقدر بگی خریداری
آرمین. نمیفروشمش
و دستتو کشید و از اونجا رفتین بیرون آیرا رو دیدی که بیرون منتظر شماها بود که آرمین در ماشینو برات باز کرد و آیرا رو راهنمایی کرد عقب بشینه.
اول خواست که آیرا رو برسونه با دادن آدرس دیگه هیچ حرفی بینتون رد و بدل نشد آیرا رو رسوند و آدرس تورو هم پرسید درخودتون که رسیدی گفت
آرمین. گوشیتو بده
آرمین. تو مال منی فهمیدی زود باش شماره تو بده تا همین الان زنم نشدی
که صدای در اومد آیرا با استرس اسمم بو تکرار میکرد و میگفت با از اینجا بریم چون وضع خیلی خیته نگرانش شدم که آرمین دوباره گوشزد کرد بهم که شمارمو بهش بدم
با استرس تمام شمارم رو تکرار کردم و اون توی گوشیش سیو کرد رو تخت نشستم و لباسم رو تند تند پوشیدم خواستم از تخت برم پایین که از پشت بغلم کرد و تو گوشم غرید
آرمین. وای به حالت اگه شماره ی اشتباهی داده باشی دختر کوچولو اونوقت هرطوری شده پیدات میکنم و چنان میکنمت شیش قلو بزایی
خودمو از بغلش بیرون کشیدم و در اتاقو باز کردم که آیرا با گریه و صورتی گریون داره نگاهت میکنه
آیرا. ات بدبخت شدیم..... اینجا سوویچ پارتی گرفتن اون پسره اشغال فریب مون داده... هققق.... هققققق....
آرمین اومد بیرون از اتاق در حالی که سوویچ توی دستش بود گفت
آرمین. تو از این سالن برو بیرون توهم دختر کوچولوم کافیه که سوویچ منو از تو اون ظرف برداری
ات. نههه.... من.....
آرمین. نگران نباش میبرمت خونه فعلا نمیخوام باهات رابطه زوری داشته باشم زود باش برو پایین
به قولش کردی و او پسره اشغال و عوضی رو پایین دیدی خواستی با مشت بری تو صورتش که کوروش گفت
کوروش. وایسین وایسین این جوجه کوچولو اولین سوویچو برداره بدو بیا ات زود باش دیگه دختر سوویچ منو بردار که خیلی باهات کار دارم
با استرس و اظطراب رفتی سمت اون میزی که روش ظرف سوویچ هارو گذاشته بودن، بدون تردید سوویچ آرمین برداشتی که کوروش داد زد
کوروش. نه دخترهٔ احمق اون سوویچ من نیست اه گندش بزنن
آرمین اومد سمتت و دستتو گرفت خواست بره بیرون که کوروش گفت
کوروش. میخرمش... هرچقدر بگی خریداری
آرمین. نمیفروشمش
و دستتو کشید و از اونجا رفتین بیرون آیرا رو دیدی که بیرون منتظر شماها بود که آرمین در ماشینو برات باز کرد و آیرا رو راهنمایی کرد عقب بشینه.
اول خواست که آیرا رو برسونه با دادن آدرس دیگه هیچ حرفی بینتون رد و بدل نشد آیرا رو رسوند و آدرس تورو هم پرسید درخودتون که رسیدی گفت
آرمین. گوشیتو بده
۷۸۳
۱۶ دی ۱۴۰۳