part10💀🧟
"سوا"
سرشو رو شونم گزاشت
سوا : (* ̄∇ ̄)
کوک : سوا جون،خیلی بهم سخت گذشته،دوس دارم یکم بهم ارامش بدی
سوا : خ..خب چجوری بهت ارامش بدم؟
نزدیکتر اومد..
کوک : منو با بدنت اروم کن سوا(دونننن:>)
سوا : چ..چی؟
دستشو به دستم قفل کرد
یعنی منظورش چیه
عقب تر رفتم
کوک : اوخی کیوتی.چی شد ترسیدی؟مگه گفتم میخوام بخورمت؟"خنده"
سوا : ن..نه بابا
ناموصن منو گفتی کیوت .
کوک : چی با خودت فک کردی که اینجوری وحشت کردی؟یالا بگو ببینم
سوا : چی..خب،فکر خاصی نکردم
کوک :"پوزخند" نکنه از اون فکرا کردی؟👌👉(بله دیگه شما میدونین😔🤌)
سوا : چ..چی داری میگی دیوونه شدی
حالا چرا داره با سه تا انگشت نشون میده؟ نکنه میخواد سایزشو به رخ بکشه؟واقعا من نمیتونم این ادمو درک کنم
کوک :"خنده"سوا جونم بیا
منو بغل کرد
کوک : بزار بغلت کنم
چرا داره با من اینکارو میکنه"شوکه"
حرفا و کاراش..واقعا عجیبه برام
جوری که انگار منو با یکی اشتباه گرفته
سوا : میگم سونبه
منو محکم فشار داد
سوا : وای(* ̄∇ ̄)
کوک : سوا جونممم(کایوت🥲)
سوا : هوفف
گمونم با توجه به این وضعیت بغل کردن سونبه همچین کار سخت و عجیبی نباشه پس
متقابلا بغلش کردم
کوک : قلبت چقد تند میزنه..مال اون حرومزاده ها اصن نمیزنه چون مردن.ولی مال تو میزنه..سوا تو زنده ای..همین منو اروم میکنه..همین که تو اینجایی..
صورتشو نزدیک صورتم اورد و لبخند زد
کوک : کریسمس مبارک سوا جون
قبول دارین این یکی پارت خیلی کایوت بود؟😔✨️👍
سرشو رو شونم گزاشت
سوا : (* ̄∇ ̄)
کوک : سوا جون،خیلی بهم سخت گذشته،دوس دارم یکم بهم ارامش بدی
سوا : خ..خب چجوری بهت ارامش بدم؟
نزدیکتر اومد..
کوک : منو با بدنت اروم کن سوا(دونننن:>)
سوا : چ..چی؟
دستشو به دستم قفل کرد
یعنی منظورش چیه
عقب تر رفتم
کوک : اوخی کیوتی.چی شد ترسیدی؟مگه گفتم میخوام بخورمت؟"خنده"
سوا : ن..نه بابا
ناموصن منو گفتی کیوت .
کوک : چی با خودت فک کردی که اینجوری وحشت کردی؟یالا بگو ببینم
سوا : چی..خب،فکر خاصی نکردم
کوک :"پوزخند" نکنه از اون فکرا کردی؟👌👉(بله دیگه شما میدونین😔🤌)
سوا : چ..چی داری میگی دیوونه شدی
حالا چرا داره با سه تا انگشت نشون میده؟ نکنه میخواد سایزشو به رخ بکشه؟واقعا من نمیتونم این ادمو درک کنم
کوک :"خنده"سوا جونم بیا
منو بغل کرد
کوک : بزار بغلت کنم
چرا داره با من اینکارو میکنه"شوکه"
حرفا و کاراش..واقعا عجیبه برام
جوری که انگار منو با یکی اشتباه گرفته
سوا : میگم سونبه
منو محکم فشار داد
سوا : وای(* ̄∇ ̄)
کوک : سوا جونممم(کایوت🥲)
سوا : هوفف
گمونم با توجه به این وضعیت بغل کردن سونبه همچین کار سخت و عجیبی نباشه پس
متقابلا بغلش کردم
کوک : قلبت چقد تند میزنه..مال اون حرومزاده ها اصن نمیزنه چون مردن.ولی مال تو میزنه..سوا تو زنده ای..همین منو اروم میکنه..همین که تو اینجایی..
صورتشو نزدیک صورتم اورد و لبخند زد
کوک : کریسمس مبارک سوا جون
قبول دارین این یکی پارت خیلی کایوت بود؟😔✨️👍
۲۷.۵k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.