ادامه عشق تاریک پارت ۵
ته : آفرین همینطوری برو جلو
رسیدن پیش هم
ته : سلام ۱/ت حالت خوبه
۱/ت : سلام ممنون تو خوبی
ته : مرسی خب ....ام....بیا بشینیم
۱/ت : اه...باشه
نشستیم روی یکی از نیمکتا
ته : خب ..... ۱/ت ....من برای اون روز واقعا متاسفم (با ناراحتی ) من واقعا می خواستم کمکت کنم نمیدونم باید چکار کنم تا از دلت در بیارم
۱/ت : خیلی خب بخشیدم اما اون حرفی که بهم زدی باعث قلب بشکنه و اگه دیگه بزاری برم خیلی ممنون میشم
ته: میشه یکم دیگه بمونی
۱/ت : باشه فقط زود حرف تو بزن
ته : خیلی ممنونم....خب راستش کوک درباره زندگیت بهم گفت بهم گفت چقدر سختی کشیدی واقعا متاسفم
۱/ت : خب که چی الان متاسفی تو الان داری زندگی منو مسخره میکنی اره من سختی کشیدم خیلی اذیت شدم شاید اگه توهم اینا رو تجربه میکردی الان اینطوری نمیشد گریه کردم
۱/ت : هق ..... مسخره .....مسخره کردن ....زندگی دیگران.....برات سرگرمیه....ها
چون از اولش ..... داخل ناز و نعمت بودی .....هق ...نمیدونی سختی چیه
بلند شدم برم که مچ دستمو گرفت
دور خوردم نگاش کردم چشماش خیس شده بود
ته : ی کاش هیچ وقت پول نداشتم اما تو چیز بهتر داشتی که من نداشتم توجه تو توجه داشتی اما من ن تو خانوادت همیشه باهات وقت میگزروندن اما من همیشه هم چیز برام فراهم میکردن اما نمیدونستن من فقط اونا رو می خوام ن پول یا وسایل گریه میکرد
واقعا از تعجب شاخ در آوردم اون کیم تهیونگه که داره گریه می کنه دلم براش سوخت رفتن کنارش نشستم بغلش کردم سرشو نوازش کردم
ته : هیچ وقت فکر نکن فقط خودت تنها سختی کشیدی
۱/ت : ته من واقعا متاسفم نباید اینقدر زود قضاوت میکردم منو ببخش
ته : اشکال نداره
۱/ت : دلم می خواست ی کاری کنم خوشحال شه
۱/ت : ته میای بازی کنیم
ته : چی بازی کنیم با تعجب
۱/ت : خب اره بیا دیگه با حالت کیوت
ته : باشه بازی چی
۱/ت : قایم موشک
ته : باشه کی اول چشم بزاره
۱/ت : تو
ته : باشه ۱، ۲،
۱/ت : رفتم داخل دستشوی زنانه قایم شدم تا یکم نگرانش کنم
ته : ۱/ت کجای بیا بیرون نمیتونی از دستم فرار کنی الان بیدات میکنم
چند دقیقه بعد
ته : ۱/ت بیا بیرون من تسلیم شدم
چند دقیقه شده چرا نمیاد نکنه اتفاقی افتاده باشه
۱/ت : خب بهتر الان برم
ته : دارم دیونه میشه ای دختر کجا رفته
۱/ت : سک سک کیم تهیونگ
ته : سری بغلش کردم : نمیکنی شاید نگرانت بشم
۱/ت : هی ولم کن چرا باید نگران بشی
ته : با...باشه ..ببخشید
ته بیا ی عکس دونفره بگیریم برای یادگاری
۱/ت : باشه
ته : با گوشی من بعدا برات میفرستم باشع
خیلی عکس قشنگی بود
۱/ت : ته دیر وقته من باید برم کوک نگران میشه
ته : باشه بیا تا اونجا باهم قدم بزنیم
۱/ت : نمیدونم چرا وقتی اینو گفت خیلی خوشحال شدم
ته : بهتر داخل راه بهش اعتراف کنم که دوسش دارم
بای
رسیدن پیش هم
ته : سلام ۱/ت حالت خوبه
۱/ت : سلام ممنون تو خوبی
ته : مرسی خب ....ام....بیا بشینیم
۱/ت : اه...باشه
نشستیم روی یکی از نیمکتا
ته : خب ..... ۱/ت ....من برای اون روز واقعا متاسفم (با ناراحتی ) من واقعا می خواستم کمکت کنم نمیدونم باید چکار کنم تا از دلت در بیارم
۱/ت : خیلی خب بخشیدم اما اون حرفی که بهم زدی باعث قلب بشکنه و اگه دیگه بزاری برم خیلی ممنون میشم
ته: میشه یکم دیگه بمونی
۱/ت : باشه فقط زود حرف تو بزن
ته : خیلی ممنونم....خب راستش کوک درباره زندگیت بهم گفت بهم گفت چقدر سختی کشیدی واقعا متاسفم
۱/ت : خب که چی الان متاسفی تو الان داری زندگی منو مسخره میکنی اره من سختی کشیدم خیلی اذیت شدم شاید اگه توهم اینا رو تجربه میکردی الان اینطوری نمیشد گریه کردم
۱/ت : هق ..... مسخره .....مسخره کردن ....زندگی دیگران.....برات سرگرمیه....ها
چون از اولش ..... داخل ناز و نعمت بودی .....هق ...نمیدونی سختی چیه
بلند شدم برم که مچ دستمو گرفت
دور خوردم نگاش کردم چشماش خیس شده بود
ته : ی کاش هیچ وقت پول نداشتم اما تو چیز بهتر داشتی که من نداشتم توجه تو توجه داشتی اما من ن تو خانوادت همیشه باهات وقت میگزروندن اما من همیشه هم چیز برام فراهم میکردن اما نمیدونستن من فقط اونا رو می خوام ن پول یا وسایل گریه میکرد
واقعا از تعجب شاخ در آوردم اون کیم تهیونگه که داره گریه می کنه دلم براش سوخت رفتن کنارش نشستم بغلش کردم سرشو نوازش کردم
ته : هیچ وقت فکر نکن فقط خودت تنها سختی کشیدی
۱/ت : ته من واقعا متاسفم نباید اینقدر زود قضاوت میکردم منو ببخش
ته : اشکال نداره
۱/ت : دلم می خواست ی کاری کنم خوشحال شه
۱/ت : ته میای بازی کنیم
ته : چی بازی کنیم با تعجب
۱/ت : خب اره بیا دیگه با حالت کیوت
ته : باشه بازی چی
۱/ت : قایم موشک
ته : باشه کی اول چشم بزاره
۱/ت : تو
ته : باشه ۱، ۲،
۱/ت : رفتم داخل دستشوی زنانه قایم شدم تا یکم نگرانش کنم
ته : ۱/ت کجای بیا بیرون نمیتونی از دستم فرار کنی الان بیدات میکنم
چند دقیقه بعد
ته : ۱/ت بیا بیرون من تسلیم شدم
چند دقیقه شده چرا نمیاد نکنه اتفاقی افتاده باشه
۱/ت : خب بهتر الان برم
ته : دارم دیونه میشه ای دختر کجا رفته
۱/ت : سک سک کیم تهیونگ
ته : سری بغلش کردم : نمیکنی شاید نگرانت بشم
۱/ت : هی ولم کن چرا باید نگران بشی
ته : با...باشه ..ببخشید
ته بیا ی عکس دونفره بگیریم برای یادگاری
۱/ت : باشه
ته : با گوشی من بعدا برات میفرستم باشع
خیلی عکس قشنگی بود
۱/ت : ته دیر وقته من باید برم کوک نگران میشه
ته : باشه بیا تا اونجا باهم قدم بزنیم
۱/ت : نمیدونم چرا وقتی اینو گفت خیلی خوشحال شدم
ته : بهتر داخل راه بهش اعتراف کنم که دوسش دارم
بای
۳۳.۳k
۲۹ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.