تهیان. خوب ببین .................
تهیان. خوب ببین .................
هاوین. وایی آره پس من برم یه لباس راحتی بپوشم
(برنامشون اینه که یه لباس خوشگل و راحتی مثل لباس ساحلی بپوشن دوتا بطری ویسکی بردارن با باند برن آهنگ بذارن برن بیرون تو حیاط و رو مبل ها بشینن ولی خوب از اونجایی که هردو شنا بلد نبودن فقط بشینن و مست کنن و حالشو ببرن😅)
از زبان خودم
رفتم یه لباس پوشیدم موهام و بالا گوجه ای بستم و چتری هام و شونه زدم یه میکاپ ملیح کردم باند و برداشتم بعد از اتاق رفتم بیرون
هاوین هم اومد
هاوین. ویسکی کجاست؟
تهیان. نمیدونم بذار بگردیم
بعد یه عالمه گشتن پیدا کردیم بعد مزه ها ی خوشمزه ریختیم توی ظرف های خوشگل و تزیین کردیم بعدم رفتیم بیرون اونا تا مارو دیدن از آب اومدن بیرون هردو با شلوارک بودن تهیونگ که هیچی صدبار دیدم ولی جونگکوک واییی خیلی خوب بود
از زبان جونگکوک
دخترا با لباس راحت و باز اومدن نشستن ماهم رفتیم نشستیم دو پیک خوردیم هاوین هم ظرفیتش کم بود
کوک. هاوین زیاد نخور دردسر درست کنی
هاوین. یه شب هزار شب نمیشه راستی تهیان تو ظرفیتت کمه؟
تهیان. ام نمیدونم معمولی ام با دو سه پیک چیزیم نمیشه
هاوین. ها خوبه
بعد تهیونگ رفت تا با تلفن صحبت کنه تهیان هم رفت کنار آب
یکم مست شده بود برای همین چشم بهش بود
از زبان تهیان.
داشتم کنار آب راه میرفتم که پام لیز خورد و افتادم تو قسمت عمق زیاد چشام باز بود ولی کامل هوشیار نبودم
از زبان جونگکوک
یهو لیز خورد افتاد تو آب که
هاوین. جیغغغ جونگکوک اون شنا بلد نیست
جونگکوک.چ چی؟ سریع دویدم و شیرجه زدم گرفتمش و آوردمش بالا ولی هنوز تو بغلم بود
یه حسی داشتم قلبم تند تند میزد ولی خوب شاید از ترس بوده که اتفاقی براش بیافته وای چرا باید نگرانش بشم؟ اونم نگران یه دختر؟
من خودم دوست دختر دارم چرا چرت میگم بیخیال
از زبان تهیان
یهو جونگکوک تو آب شیرجه زد و منو گرفت منم از ترس خودمو چسبوندم بهش و تو آب گریه میکردم بعد رفتیم بالا من هنوز تو بغلش بودم بعد به خودم اومدم اون هنوز تیشرت نپوشیده بود وایی گند زدم ولی قلبم چرا تند تند میزد؟نکنه نه بابا احتمالا بخاطر ترس بوده ولی خیلی خوب بودا کلا بهش چسبیده بودم وایی تهیان ول کنا
هاوین اومد سمتم و بغلم کرد و اشکامو پاک کرد
هاوین. وایی تهیان خوبی عزیزم
تهیان. خو...و...خوبم از هاوین جدا شدم
که تهیونگ با ترس اومد سمتم و
ته. چیشد تهیان خوبی؟
تهیان. لیز خوردم پرت شدم تو آب به لطف جونگکوک اومدم بالا
بازم ممنونم جبران میکنم من خیلی ترسیدم مرسی که نجاتم دادی
جونگکوک. خواهش میکنم
ته. خوب میخوای جمع کنیم بریم تو؟
تهیان. نههه میرم لباسمو عوض میکنم میام
رفتم خودمو خشک کردم و دوباره رفتم بیرون
اسلاید اول لباس تهیان
اسلاید دوم لباس هاورن
هاوین. وایی آره پس من برم یه لباس راحتی بپوشم
(برنامشون اینه که یه لباس خوشگل و راحتی مثل لباس ساحلی بپوشن دوتا بطری ویسکی بردارن با باند برن آهنگ بذارن برن بیرون تو حیاط و رو مبل ها بشینن ولی خوب از اونجایی که هردو شنا بلد نبودن فقط بشینن و مست کنن و حالشو ببرن😅)
از زبان خودم
رفتم یه لباس پوشیدم موهام و بالا گوجه ای بستم و چتری هام و شونه زدم یه میکاپ ملیح کردم باند و برداشتم بعد از اتاق رفتم بیرون
هاوین هم اومد
هاوین. ویسکی کجاست؟
تهیان. نمیدونم بذار بگردیم
بعد یه عالمه گشتن پیدا کردیم بعد مزه ها ی خوشمزه ریختیم توی ظرف های خوشگل و تزیین کردیم بعدم رفتیم بیرون اونا تا مارو دیدن از آب اومدن بیرون هردو با شلوارک بودن تهیونگ که هیچی صدبار دیدم ولی جونگکوک واییی خیلی خوب بود
از زبان جونگکوک
دخترا با لباس راحت و باز اومدن نشستن ماهم رفتیم نشستیم دو پیک خوردیم هاوین هم ظرفیتش کم بود
کوک. هاوین زیاد نخور دردسر درست کنی
هاوین. یه شب هزار شب نمیشه راستی تهیان تو ظرفیتت کمه؟
تهیان. ام نمیدونم معمولی ام با دو سه پیک چیزیم نمیشه
هاوین. ها خوبه
بعد تهیونگ رفت تا با تلفن صحبت کنه تهیان هم رفت کنار آب
یکم مست شده بود برای همین چشم بهش بود
از زبان تهیان.
داشتم کنار آب راه میرفتم که پام لیز خورد و افتادم تو قسمت عمق زیاد چشام باز بود ولی کامل هوشیار نبودم
از زبان جونگکوک
یهو لیز خورد افتاد تو آب که
هاوین. جیغغغ جونگکوک اون شنا بلد نیست
جونگکوک.چ چی؟ سریع دویدم و شیرجه زدم گرفتمش و آوردمش بالا ولی هنوز تو بغلم بود
یه حسی داشتم قلبم تند تند میزد ولی خوب شاید از ترس بوده که اتفاقی براش بیافته وای چرا باید نگرانش بشم؟ اونم نگران یه دختر؟
من خودم دوست دختر دارم چرا چرت میگم بیخیال
از زبان تهیان
یهو جونگکوک تو آب شیرجه زد و منو گرفت منم از ترس خودمو چسبوندم بهش و تو آب گریه میکردم بعد رفتیم بالا من هنوز تو بغلش بودم بعد به خودم اومدم اون هنوز تیشرت نپوشیده بود وایی گند زدم ولی قلبم چرا تند تند میزد؟نکنه نه بابا احتمالا بخاطر ترس بوده ولی خیلی خوب بودا کلا بهش چسبیده بودم وایی تهیان ول کنا
هاوین اومد سمتم و بغلم کرد و اشکامو پاک کرد
هاوین. وایی تهیان خوبی عزیزم
تهیان. خو...و...خوبم از هاوین جدا شدم
که تهیونگ با ترس اومد سمتم و
ته. چیشد تهیان خوبی؟
تهیان. لیز خوردم پرت شدم تو آب به لطف جونگکوک اومدم بالا
بازم ممنونم جبران میکنم من خیلی ترسیدم مرسی که نجاتم دادی
جونگکوک. خواهش میکنم
ته. خوب میخوای جمع کنیم بریم تو؟
تهیان. نههه میرم لباسمو عوض میکنم میام
رفتم خودمو خشک کردم و دوباره رفتم بیرون
اسلاید اول لباس تهیان
اسلاید دوم لباس هاورن
۴.۳k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.