رمان:)استاد مغرور من🦋🤍:)پارت سوم
رمان:)استاد مغرور من🦋🤍:)پارت سوم
رفتیم توی اتاقش
دیانا:بله استاد
ارسلان:دیانا برگرد
دیانا:دیانا من با شما صنمی دارم
ارسلان:خودتو به اون راه نزن
دیانا:انقدر راحت ولم کردی میگردی برگرد لعنتی
ارسلان:منو ببخشید دیانام برگرد دیگه
دیانا:بکشیمم بر نمیگردم آقای کاشی
ارسلان:پس تو دانشگاه میگم زن صابقمی
دیانا:جرعت داری بگو منو تو وقت دوست بودیم
ارسلان:صیغه که بودیم
دیانا:باشه بگو مهم نیست دوست پسرم پارت کرد به من ربطی نداره !
و اتاقشو ترک کردم
دیانا:پسره اشغال فکر کرده کیه تعین تکلیف میکنه
من برنمیگردم تمام
*فردا صبح که جمعه بود*
مامان:دیانا برات خواستگار میاد آماده شو
دیانا:چشم
ادامه دارد ......
پارت بعدی فردا
رفتیم توی اتاقش
دیانا:بله استاد
ارسلان:دیانا برگرد
دیانا:دیانا من با شما صنمی دارم
ارسلان:خودتو به اون راه نزن
دیانا:انقدر راحت ولم کردی میگردی برگرد لعنتی
ارسلان:منو ببخشید دیانام برگرد دیگه
دیانا:بکشیمم بر نمیگردم آقای کاشی
ارسلان:پس تو دانشگاه میگم زن صابقمی
دیانا:جرعت داری بگو منو تو وقت دوست بودیم
ارسلان:صیغه که بودیم
دیانا:باشه بگو مهم نیست دوست پسرم پارت کرد به من ربطی نداره !
و اتاقشو ترک کردم
دیانا:پسره اشغال فکر کرده کیه تعین تکلیف میکنه
من برنمیگردم تمام
*فردا صبح که جمعه بود*
مامان:دیانا برات خواستگار میاد آماده شو
دیانا:چشم
ادامه دارد ......
پارت بعدی فردا
۲.۶k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.