فیک جونگ کوک فصل۲ پارت۲۶
۱۰ دقیقه بعد داخله بیمارستان
(همچنان از زبان ا/ت)
رفتیم تو اتاق کوک ولی دوباره ی عالمه دستگاه بهش متصل بود رشستیم که دکتر در زد و آمد داخل
پایان از زبانه ا/ت
:متاسفانه نمیتونیم فردا مرخصشون کنیم
+چ..چرا
:باید منتظر باشیم تا حالشون حامل خوب بشه که عفونت دست رو تخلیه کنیم همین الانم میشه ولی باید تا ۲ الی ۳ ساعت دیگه شروع کنیم
&اگر امکانش هست همین امروز یا فردا عفونت رو تخلیه کنید
:باشه پس ۳ ساعت دیگه شروع میکنیم
&ممنون
:فقط یک مشکلی هست
فقط دو همراه میتونه پیشش باشه
&باشه چشم
(دکتر رفت)
&ا/ت تو و یونا و جونگ سو برید منو ته هستیم
+نامی دوباره شروع نکن میدونی که کوک رو ول نمیکنم
&ولی اون بچتههه
یکم به فکر اونم باش ببین چجوری خوابیده
فقط نگاه کن
اون الان باید با اسباب بازیاش بازی کنه ولی بجاش رو صندلیه بیمارستان خوابیدههه(همرو باصدای یکم بلد گفت)
+خیله خوب باهاش میرم خونه ولی لطفا بهم بگو که چیشد یا حال کوک چطوره
&باشه
ا/ت ببخشید سرت داد زدم
+اشکالی نداره تو راست میگی من اصلا مادر خوبی نیستم
&نه اینطور نیست
(بغلش کرد)
÷نامی من میبرمشون تو هم یکم استراحت کن
&پس اینو بگیر ولی در صورتی که نیاز بود ازش استفاده کن
÷باشه
(نامی به ته اسلحشو داد چون که فقط اون دوتا میدونن که................
خمارییییی
فکر کنم بتونم صبح یکی دیگه بنویسم
(همچنان از زبان ا/ت)
رفتیم تو اتاق کوک ولی دوباره ی عالمه دستگاه بهش متصل بود رشستیم که دکتر در زد و آمد داخل
پایان از زبانه ا/ت
:متاسفانه نمیتونیم فردا مرخصشون کنیم
+چ..چرا
:باید منتظر باشیم تا حالشون حامل خوب بشه که عفونت دست رو تخلیه کنیم همین الانم میشه ولی باید تا ۲ الی ۳ ساعت دیگه شروع کنیم
&اگر امکانش هست همین امروز یا فردا عفونت رو تخلیه کنید
:باشه پس ۳ ساعت دیگه شروع میکنیم
&ممنون
:فقط یک مشکلی هست
فقط دو همراه میتونه پیشش باشه
&باشه چشم
(دکتر رفت)
&ا/ت تو و یونا و جونگ سو برید منو ته هستیم
+نامی دوباره شروع نکن میدونی که کوک رو ول نمیکنم
&ولی اون بچتههه
یکم به فکر اونم باش ببین چجوری خوابیده
فقط نگاه کن
اون الان باید با اسباب بازیاش بازی کنه ولی بجاش رو صندلیه بیمارستان خوابیدههه(همرو باصدای یکم بلد گفت)
+خیله خوب باهاش میرم خونه ولی لطفا بهم بگو که چیشد یا حال کوک چطوره
&باشه
ا/ت ببخشید سرت داد زدم
+اشکالی نداره تو راست میگی من اصلا مادر خوبی نیستم
&نه اینطور نیست
(بغلش کرد)
÷نامی من میبرمشون تو هم یکم استراحت کن
&پس اینو بگیر ولی در صورتی که نیاز بود ازش استفاده کن
÷باشه
(نامی به ته اسلحشو داد چون که فقط اون دوتا میدونن که................
خمارییییی
فکر کنم بتونم صبح یکی دیگه بنویسم
۲۶.۵k
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.