پدرخوانده Part:22
سلاممم بچه ها مرسی به خاطر حمایت هااا اینم از پارت ۲۲
ویوکوک
از کارام تموم شدم و حرکت کردم به سمت عمارت
وقتی رسیدم عمارت ساعت۵:۲۰دیقه بود رفتم داخل که اوجما اومد طرفم
کوک: سلامم اوجما ا.ت کو؟؟
اجوما: از وقتی که اون خانمه رفت دیگه از اتاقش نیومده بیرون
کوک: خانمه؟؟
اجوما: اره همونی که برای کوتاه کردن موهای ا.ت اومده بود
کوک: اهاننن باشه من میرم پیش ا.ت
اجوما: باشه
کوک: رفتم داخل اتاق ا.ت که دیدم خوابیده رفتم سمتش که بیدار شد
کوچولو تاکی میخوای بخوابی؟؟؟
ا.ت: بلند شد و روی تخت نشست* سلام*خوابالو*
کوک: همینکه ا.ت رو تخت نشست دیدم موهاشو خیلی کوتاه کرده و چتری هم زده با عصبانیت گفتم: مگه نگفتی فقط یکم از موهاتو کوتاه میکنی هانننن*تقریبا بلند
ا.ت: ببخشید خب خب اون زنه خودش...
کوک: اون زنه خودش موهاتو کوتاه کرد یا تو بهش گفتییی هااا*عصبی
ا.ت: خودم بهش گفتم بعدشم اونقدر هاهم که میگی کوتا نیست خوبه دیگه
کوک: انتظار نداشتم اینجوری جوابمو بده ولی خب هم کیوت شده بود هم قشنگتر..... باشه باشه حالا برو خودتو حاضر کن چون زیاد وقت نداریم
ا.ت: باشه
(کوک رفت بیرون)
ویو ا.ت
زود پاشدم رفتم دسشویی شکمم خیلی درد میکرد هنوز از پریودی تموم نشدم ایخدااا کار هام رو کردم و اومدم بیرون یه دامن سفید و یه کراپ مشکی پوشیدم و موهام رو با یه پاپیون🎀
سیاه جمع کردم و بعدش یه کم تینت زدم و گوشیم رو برداشتم و رفتم پایین.
ویو کوک: از اتاقش اومدم بیرون و رفتم رو کاناپه نشستم و منتظر موندم بعد از چند دیقه بلخره اومد خیلی خوشگل شده بود
کوک: بریم
ا.ت: اوهوم
کوک: باشه..... باهم رفتیم سوار ماشین شدیم، شروع کردم به رانندگی کردن که بعد چند دقیقه ا.ت گفت
ا.ت: بابا از دستم عصبانیی؟؟
کوک: یکم
ا.ت: ببخشید
کوک: همینطوری که رانندگی میکردم سرش رو بوسیدم و گفتم اشکال نداره ولی این دفعه بهم بگو باشه
ا.ت: چشم
کوک: خب خب رسیدیم پیاده شو
ا.ت: باشه... همراه بابا رفتیم داخل که یهو عمو جیهوپ اومد طرفم و باز لپم رو کشید
ا.ت: اییی اخخخ
تهته: میخواستین یکم دیگه بیاین
کوک: درد مرض کارام طول کشید خب
نامی: باسه بابا بیاین بشینین
ادمین: خلاصه کوک و اینا شامشون رو اونجا خوردن و کلی باهم حرف زدن و خندیدن و ساعت نزدیکای ۲ بود که کوک گفت
کوک: خب ما دیگه میریم
جین:....
خب خب بچها اینم از پارت ۲۲ و اینکه شاید یه چند مدت نبودم چون به خاطر امتحانات قراره گوشیم رو ازم بگیرن و دیگه همین حمایتت یادتون نرههه
لایک:۲۰
کامنت:۴۰
جوجه🐣
حمایت؟؟
ویوکوک
از کارام تموم شدم و حرکت کردم به سمت عمارت
وقتی رسیدم عمارت ساعت۵:۲۰دیقه بود رفتم داخل که اوجما اومد طرفم
کوک: سلامم اوجما ا.ت کو؟؟
اجوما: از وقتی که اون خانمه رفت دیگه از اتاقش نیومده بیرون
کوک: خانمه؟؟
اجوما: اره همونی که برای کوتاه کردن موهای ا.ت اومده بود
کوک: اهاننن باشه من میرم پیش ا.ت
اجوما: باشه
کوک: رفتم داخل اتاق ا.ت که دیدم خوابیده رفتم سمتش که بیدار شد
کوچولو تاکی میخوای بخوابی؟؟؟
ا.ت: بلند شد و روی تخت نشست* سلام*خوابالو*
کوک: همینکه ا.ت رو تخت نشست دیدم موهاشو خیلی کوتاه کرده و چتری هم زده با عصبانیت گفتم: مگه نگفتی فقط یکم از موهاتو کوتاه میکنی هانننن*تقریبا بلند
ا.ت: ببخشید خب خب اون زنه خودش...
کوک: اون زنه خودش موهاتو کوتاه کرد یا تو بهش گفتییی هااا*عصبی
ا.ت: خودم بهش گفتم بعدشم اونقدر هاهم که میگی کوتا نیست خوبه دیگه
کوک: انتظار نداشتم اینجوری جوابمو بده ولی خب هم کیوت شده بود هم قشنگتر..... باشه باشه حالا برو خودتو حاضر کن چون زیاد وقت نداریم
ا.ت: باشه
(کوک رفت بیرون)
ویو ا.ت
زود پاشدم رفتم دسشویی شکمم خیلی درد میکرد هنوز از پریودی تموم نشدم ایخدااا کار هام رو کردم و اومدم بیرون یه دامن سفید و یه کراپ مشکی پوشیدم و موهام رو با یه پاپیون🎀
سیاه جمع کردم و بعدش یه کم تینت زدم و گوشیم رو برداشتم و رفتم پایین.
ویو کوک: از اتاقش اومدم بیرون و رفتم رو کاناپه نشستم و منتظر موندم بعد از چند دیقه بلخره اومد خیلی خوشگل شده بود
کوک: بریم
ا.ت: اوهوم
کوک: باشه..... باهم رفتیم سوار ماشین شدیم، شروع کردم به رانندگی کردن که بعد چند دقیقه ا.ت گفت
ا.ت: بابا از دستم عصبانیی؟؟
کوک: یکم
ا.ت: ببخشید
کوک: همینطوری که رانندگی میکردم سرش رو بوسیدم و گفتم اشکال نداره ولی این دفعه بهم بگو باشه
ا.ت: چشم
کوک: خب خب رسیدیم پیاده شو
ا.ت: باشه... همراه بابا رفتیم داخل که یهو عمو جیهوپ اومد طرفم و باز لپم رو کشید
ا.ت: اییی اخخخ
تهته: میخواستین یکم دیگه بیاین
کوک: درد مرض کارام طول کشید خب
نامی: باسه بابا بیاین بشینین
ادمین: خلاصه کوک و اینا شامشون رو اونجا خوردن و کلی باهم حرف زدن و خندیدن و ساعت نزدیکای ۲ بود که کوک گفت
کوک: خب ما دیگه میریم
جین:....
خب خب بچها اینم از پارت ۲۲ و اینکه شاید یه چند مدت نبودم چون به خاطر امتحانات قراره گوشیم رو ازم بگیرن و دیگه همین حمایتت یادتون نرههه
لایک:۲۰
کامنت:۴۰
جوجه🐣
حمایت؟؟
۱۵.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.