Part 5
Part 5
"Juins"
"من که کاری نکردم اونا به من تهمت میزنن"
"دروغ گفتن و بزار کنار ، شاید ازحکمت کمتر بشه"jk
"دارم راستش و میگم"
"خیلی خب ساکت باش میخوام کار کنم"jk
سکوتش کل اتاق رو گرفت ، چند ساعتی گذشت و سرش رو بلند کرد
با دیدن چهره ی غرق در خوابش نفس راحتی کشید ، بلند شد در سلول رو باز کرد
کفش هاشو در آورده بود و از سرما تو خودش کز کرده بود
پتو از تو کمد برداشت و روش کشید ، نفس های آرومی میکشید حتی توی خواب هم زیبابود
از سلول بیرون اومد سمت اتاق اصلی رفت
با دیدن آقای لی کنارش نشست
"همه چی مرتبه ؟"
سری تکون داد
"آره ، خوابیده"jk
"خوبه فردا ازش بازجویی میکنی ؛ فکر کنم تا حالا فهمیدی اهل زبون ریزیه و این بیشترین تایمی که فرار نکرده موقع بازجویی بزار هرچقدر میخواد زبون بریزه و میون حرفاش کلمه بکش باشه ؟"
"Juins"
"من که کاری نکردم اونا به من تهمت میزنن"
"دروغ گفتن و بزار کنار ، شاید ازحکمت کمتر بشه"jk
"دارم راستش و میگم"
"خیلی خب ساکت باش میخوام کار کنم"jk
سکوتش کل اتاق رو گرفت ، چند ساعتی گذشت و سرش رو بلند کرد
با دیدن چهره ی غرق در خوابش نفس راحتی کشید ، بلند شد در سلول رو باز کرد
کفش هاشو در آورده بود و از سرما تو خودش کز کرده بود
پتو از تو کمد برداشت و روش کشید ، نفس های آرومی میکشید حتی توی خواب هم زیبابود
از سلول بیرون اومد سمت اتاق اصلی رفت
با دیدن آقای لی کنارش نشست
"همه چی مرتبه ؟"
سری تکون داد
"آره ، خوابیده"jk
"خوبه فردا ازش بازجویی میکنی ؛ فکر کنم تا حالا فهمیدی اهل زبون ریزیه و این بیشترین تایمی که فرار نکرده موقع بازجویی بزار هرچقدر میخواد زبون بریزه و میون حرفاش کلمه بکش باشه ؟"
۸۰۶
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.