پارت 3 عشق پایان ناپذیر

پارت 3 عشق پایان ناپذیر
همه پچه ها : نکنه اینا پولدارن که معلم گفت اذیتشون نکنیم
بچه خرخون کلاس(اسمشو میزارم اکاهارو) : هنوز زوده باید هنوزم بریم دنبالشون
همه بچه ها : درسته ممکنه فقط ماشینشون اینجوری باشه
بریم سراغ اکو و چویا
چویا : اکو خیلی خوبه داری میای خونمون
اکو : منم خیلی خوشحالم ^-^
چویا و اکو رسیدن به وحوتشون و بچه ها بدو بدو راه افتادن دنبالشون😂
بچه ها که داشتن بدو بدو میرفتن دنبال اکو و چویا
دوربینا اونارو دیدن و چندتا سرباز اونارو گرفتن ( یک خری :مگه فیلم هندیه. من : نه فیلم ترکیه)
چویا اکو هم رسیدن خونه چویا اینا
وارد شدن
ارباب چویا چندتا مزاحم بدو بدو و چندنفرم با دوچرخه دنبالتون بودن
چویا : الان میام ببینم کین
اکو : منم میامممم
چویا : باشه
وارد شدن
اکو : همسچن قیافه ای😑) اینا بچه های کلاس نیستن
چویا : هستن
اکو : نکنه اینا اینا نیخواستم مارو تقیب کنن تا ببینن پولداریم یا ن....


___________________________________
کن شد ببخشید
الان خیلی خوابم میاد ساعت 5 صبحه
از دیشبه بیدارم🌚🌝🗿🤓🥸😀
پارت بعدو خیلی حیلی طولانی میکنم🙂
ادامه داره