پارت پنج
پارت پنج
در اتاق رو باز کردند و با چیزی که دیدن پراشون ریخت......یه دهتر و پسر درحال اهم اهم بودن و اینا درو باز کرده بودن
+جیغغغغغ*در و بست*
-مگه نگفت اتاقه خالیه؟؟؟
+وایسا ببینم...این اتاق 79 هست
-وایییی انقدر حواسمو پرت کردی اشتباه اومدم...باید بریم78
+نههههه 77
-میگم78
+اصن بزا میپرسم بر میگردم
ده دقیقه بعد
+75بود
-اوکی ولی چجوری کلید 75 در اتاق 79باز کرد؟؟؟؟
+من چمیدونم....بده من اون بیصاحابو خوابم میاد
ات کلید و میگیره میره تو اتاق و یه تخت را انتخاب میکنه بعد چمدونشو پرت میکنه رو تخت
-اخییییی خسته شدم
+نه که خیلی کار کردی
-خفه شو بیا اینجا تا بگم باید چیکا. کنیم
+بنال
- ما باید دو روز تو این هتل باشیم ...میتونی این دو روز هر گوری خواستی بری....بعد دوروز کمپ توی جنگل برامون جا پیدا میکنه که بریم تحقیق...تا اونموقع کاری به کار هم نداریم
+اوکی قبوله
-من میرم بخوابم
+ایشالا بیدار نشی
-ایشالا بیدار شدنمو نبینی قبل خودم بمیری
بعد کلی کل کل این دوتا الزایمری خوابیدن( برا این میگم الزایمری چون ده تا اتاق گشتن تا شمارشون یادشون بیاد)
پرش زمانی فردا صبح
ویو ات
خواب بودم که یکی اب ریهت روم
+جیییغغغغ بیشعووورررر
-صبح بخیررررررر
+کوفتتت دردددد زهر ماررررر
-بیا صبحونه
+نمیخوام خودت بخور
-باشه
ات رفت حموم و بعدش لباس پوشید که بره بیرون
-کجا؟؟
+بتوچه مگه نگفتی تو کار هم دخالت نکنیم
-باشه بابا گمشو
ات رفت توی شهر تا یکم قدم بزنه و از دست حرص دادنای جیمین خلاص شه
(نکته:ات و جیمین رفتن توی کشور استرالیا و الان ات داره تو شهر قدم میزنه و جنگلی که میخوان برن همونجا هست)
جیمین ویو
لباسام پوشیدم تا برم بیرون یکم خرید کنم و سوغاتی بخرم
داشتم تو خیابون میگشتم که یدفعه دیدم ........
''''''''''''''''''''''''''''''''""""""""""""""""""'"'"'''"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
لایکا بیشتر ده بشه پارت بعد میزارم
در اتاق رو باز کردند و با چیزی که دیدن پراشون ریخت......یه دهتر و پسر درحال اهم اهم بودن و اینا درو باز کرده بودن
+جیغغغغغ*در و بست*
-مگه نگفت اتاقه خالیه؟؟؟
+وایسا ببینم...این اتاق 79 هست
-وایییی انقدر حواسمو پرت کردی اشتباه اومدم...باید بریم78
+نههههه 77
-میگم78
+اصن بزا میپرسم بر میگردم
ده دقیقه بعد
+75بود
-اوکی ولی چجوری کلید 75 در اتاق 79باز کرد؟؟؟؟
+من چمیدونم....بده من اون بیصاحابو خوابم میاد
ات کلید و میگیره میره تو اتاق و یه تخت را انتخاب میکنه بعد چمدونشو پرت میکنه رو تخت
-اخییییی خسته شدم
+نه که خیلی کار کردی
-خفه شو بیا اینجا تا بگم باید چیکا. کنیم
+بنال
- ما باید دو روز تو این هتل باشیم ...میتونی این دو روز هر گوری خواستی بری....بعد دوروز کمپ توی جنگل برامون جا پیدا میکنه که بریم تحقیق...تا اونموقع کاری به کار هم نداریم
+اوکی قبوله
-من میرم بخوابم
+ایشالا بیدار نشی
-ایشالا بیدار شدنمو نبینی قبل خودم بمیری
بعد کلی کل کل این دوتا الزایمری خوابیدن( برا این میگم الزایمری چون ده تا اتاق گشتن تا شمارشون یادشون بیاد)
پرش زمانی فردا صبح
ویو ات
خواب بودم که یکی اب ریهت روم
+جیییغغغغ بیشعووورررر
-صبح بخیررررررر
+کوفتتت دردددد زهر ماررررر
-بیا صبحونه
+نمیخوام خودت بخور
-باشه
ات رفت حموم و بعدش لباس پوشید که بره بیرون
-کجا؟؟
+بتوچه مگه نگفتی تو کار هم دخالت نکنیم
-باشه بابا گمشو
ات رفت توی شهر تا یکم قدم بزنه و از دست حرص دادنای جیمین خلاص شه
(نکته:ات و جیمین رفتن توی کشور استرالیا و الان ات داره تو شهر قدم میزنه و جنگلی که میخوان برن همونجا هست)
جیمین ویو
لباسام پوشیدم تا برم بیرون یکم خرید کنم و سوغاتی بخرم
داشتم تو خیابون میگشتم که یدفعه دیدم ........
''''''''''''''''''''''''''''''''""""""""""""""""""'"'"'''"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
لایکا بیشتر ده بشه پارت بعد میزارم
۷.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.