part5
part5
کوک و جایانگ داخل ماشین نشستن و راه افتادن
_پوففففففف
€جناب کوک آروم باشید
_نمی تونممممم
کوک با هرس رانندگی میکرد و هر دو دقیقه یه بار دستشو به فرمون میکوبید
_بزار برسیم یه کاری کنم مرغای آسمون به حالش گریه کننننن
(*فلش بک به جایی که تهیونگو بردن*)
×آخ سرم....وایسا اینجا کجاستتتتتتتتتت
£نترس کوچولو کاریت نداریم
×چرا منو آوردن اینجا؟
£هروقت رئیس اومد خودش بهت میگه
×رئیس؟
که یهو اون مرد اومد
£سلام رئیس
¥برو بیرون
£چشم
×با من چیکار داری؟
¥خب خب اول بزار خودمو معرفی کنم من لی وون هستم
×خب چیکار کنم؟
¥هه از اون کوک لعنتی یه همچین دوست پسری هم بعید نیست
×اسم قشنگ اونو به زبونت نیارررررر
¥اووووو نه بابا!
×هه
¥یه انتقامی ازت بگیرم کوک حال کنه
×تو؟ ازمن؟ هه(باحالت تمسخر آمیز)
¥آره بخند بعدا میفهمی تو چه وضیتی هستی
£قرباننننننننننننننننن
¥چتهه؟
£اون یارو اومدهههه
¥کوک؟
£بله همه رو کشتهه
¥آی لعنتی
¥تو هم با من میایییی
×چی؟ نههعههههه
¥آره
×آی دستم نکششش
کوک درو شکوند و وارد شد
_ای حرومی پدرصگ تموم کاراتو تحمل کردم ،ولی اینکه به تمومه داراییم دست بزنیو نمیتونم تحمل کنم
لی وون اصلحه رو روی کله ته گرفت
¥اگه میخوای زنده بمونه دهنتو ببند و ما میریم
که یهو جایانگ یه گلوله تو کله ی لی وون خالی کرد
€خب فکر کنم مرد
ته سریع از جاش بلند شد و پرید بغل کوک
×کجا بودی(در حال گریه)
_گریه نکن خرس کوچولو از این به بعد بیشتر هواسم بهت هست و اینکه دیگه قهر نکن نمیدونی من تاقت ندارم؟
×ببشید
_اشکال نداره حالا بیا بریم
کوک ته رو براید استایل بغل کرد و برد سمت ماشینتا گذاشتش تو ماشین ته سریع خوابش برد
_وای تو چرا انقدر بانمکی
(بعد از یک ساعت )
_خرس کوچولو بیدار شو
×رسیدیم؟
_آره
×بریم
با هم رفتن تو عمارت کوک به ته چند تا لباس داد تا عوض کنه بعد خودشم لباساشو عوض کرد بعد از اینکه لباساشونو عوض کردن کوک دست ته رو کشید و ته رو تو بغل خودش انداخت
_دلم برات تنگ شده بود
×منم
ته از بغل کوک در اومد و یه بوسه کوچولو رو لباش کاشت بعد از چند ثانیه جدا شدن ولی کوک بازم دلش میخواست پس ته رو بیشتر به سمت خودش کشید و عمیق بوسید
×کوک بسه نفسم تموم شد
_ولی من دلم خیلی برات تنگ شده
×فعلا بیا بریم پایین فیلم نگاه کنیم
_باش
×این فیلمه جدیده ولی عاشقانست بزارم؟
_بزار
×باش
فیلمو گذاشت و بعد از ۵۰ دقیقه به جاهای باریک رسید و ته هم موقع دیدن فیلم آب دهنتو با زور قورت میداد
_هی نظرت در مورد فیلم چیه مخصوصا این قسمتش؟
×خوبه بد نیست
_اوو نه بابا
که ته یهو پرید رو....
۲۰لایک
۱۰ کامنت
کوک و جایانگ داخل ماشین نشستن و راه افتادن
_پوففففففف
€جناب کوک آروم باشید
_نمی تونممممم
کوک با هرس رانندگی میکرد و هر دو دقیقه یه بار دستشو به فرمون میکوبید
_بزار برسیم یه کاری کنم مرغای آسمون به حالش گریه کننننن
(*فلش بک به جایی که تهیونگو بردن*)
×آخ سرم....وایسا اینجا کجاستتتتتتتتتت
£نترس کوچولو کاریت نداریم
×چرا منو آوردن اینجا؟
£هروقت رئیس اومد خودش بهت میگه
×رئیس؟
که یهو اون مرد اومد
£سلام رئیس
¥برو بیرون
£چشم
×با من چیکار داری؟
¥خب خب اول بزار خودمو معرفی کنم من لی وون هستم
×خب چیکار کنم؟
¥هه از اون کوک لعنتی یه همچین دوست پسری هم بعید نیست
×اسم قشنگ اونو به زبونت نیارررررر
¥اووووو نه بابا!
×هه
¥یه انتقامی ازت بگیرم کوک حال کنه
×تو؟ ازمن؟ هه(باحالت تمسخر آمیز)
¥آره بخند بعدا میفهمی تو چه وضیتی هستی
£قرباننننننننننننننننن
¥چتهه؟
£اون یارو اومدهههه
¥کوک؟
£بله همه رو کشتهه
¥آی لعنتی
¥تو هم با من میایییی
×چی؟ نههعههههه
¥آره
×آی دستم نکششش
کوک درو شکوند و وارد شد
_ای حرومی پدرصگ تموم کاراتو تحمل کردم ،ولی اینکه به تمومه داراییم دست بزنیو نمیتونم تحمل کنم
لی وون اصلحه رو روی کله ته گرفت
¥اگه میخوای زنده بمونه دهنتو ببند و ما میریم
که یهو جایانگ یه گلوله تو کله ی لی وون خالی کرد
€خب فکر کنم مرد
ته سریع از جاش بلند شد و پرید بغل کوک
×کجا بودی(در حال گریه)
_گریه نکن خرس کوچولو از این به بعد بیشتر هواسم بهت هست و اینکه دیگه قهر نکن نمیدونی من تاقت ندارم؟
×ببشید
_اشکال نداره حالا بیا بریم
کوک ته رو براید استایل بغل کرد و برد سمت ماشینتا گذاشتش تو ماشین ته سریع خوابش برد
_وای تو چرا انقدر بانمکی
(بعد از یک ساعت )
_خرس کوچولو بیدار شو
×رسیدیم؟
_آره
×بریم
با هم رفتن تو عمارت کوک به ته چند تا لباس داد تا عوض کنه بعد خودشم لباساشو عوض کرد بعد از اینکه لباساشونو عوض کردن کوک دست ته رو کشید و ته رو تو بغل خودش انداخت
_دلم برات تنگ شده بود
×منم
ته از بغل کوک در اومد و یه بوسه کوچولو رو لباش کاشت بعد از چند ثانیه جدا شدن ولی کوک بازم دلش میخواست پس ته رو بیشتر به سمت خودش کشید و عمیق بوسید
×کوک بسه نفسم تموم شد
_ولی من دلم خیلی برات تنگ شده
×فعلا بیا بریم پایین فیلم نگاه کنیم
_باش
×این فیلمه جدیده ولی عاشقانست بزارم؟
_بزار
×باش
فیلمو گذاشت و بعد از ۵۰ دقیقه به جاهای باریک رسید و ته هم موقع دیدن فیلم آب دهنتو با زور قورت میداد
_هی نظرت در مورد فیلم چیه مخصوصا این قسمتش؟
×خوبه بد نیست
_اوو نه بابا
که ته یهو پرید رو....
۲۰لایک
۱۰ کامنت
۴.۰k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.