من اومدممممم با ۳ پارنتتت
من اومدممممم با ۳ پارنتتت
حالا شاید فردام بزارم شایدددد
ف۲ پ۲۸
...........
مادمازل با لبخند تکیه داد و به قیمت هایی که گفته میشد گوش کرد
+ امید وارم الکی اینجا نیومده باشم
...........
ارورا وقتی به بالای کوه رسید از موتور با کلافگی پایین اومد و به ماشین یونگی که ایستاده بود نگاه کرد
+ چی میخوایییییییی
ارورا با حرس به ماشین نگاه میکرد که یونگی به ارومی از ماشین پایین اومد
_ میخواستم باهات حرف بزنم
ارورا نفس عمیقی کشید
+ چه حرفی؟
_ درمورد یوناعه ...
ارورا به یونگی نگاهی انداخت که یونگی به ماشین اشاره کرد و بعد سوار شد ارورا به اجبار هندزفریش رو انداخت زمین بدون توجه به صدای انیس سوار ماشین شد
...........
+ ارورا ارورااااا .....فاک
انیس به سرعت از دوربین ها خارج شد و دنبال سیگنالی از خواهرش گشت اما انگار خبری نبود
+ هی یونا
+ چیه ؟
+ ارورا رو از دست دادیم
_ + چی ؟یعنی چی؟
+ خب داستانش طولانیه
+ اه اوکی تو حواست باشه یه جوریم با ارورا ارتباط برقرار کن
+ اوکیه
..............
= معامله ۲۰ ام مواد سیسیرین
یونا به سرعت سرش رو سمت ادوارد برد
+ اینو حتما میخوایم با هر قیمتی
_ پولش ....
+ قرار نیست پرداخت کنیم
ادوارد به چشن های شیطون یونا نگاه کرد متوجه حرفش نشد اما با شنیدن اولین قیمت تصمیم گرفت قیمتی بگه
* ۲ هزار دلار
_ ۵ هزار
= ۵ هزاااار کسی نیست دیگه ؟ ۱.......۲.....
_۲۵ هزار تا
یونا با تعجب سمت صدا برگشت که کوک رو دید ....
در یک لحظه چشم هاشون بهم قفل شد .....
یونا سرش رو برگردوند ......
نامجون با تعجب به کوک گفت
_ تا جایی که میدونم ما این رو نمیخوایم
تهیونگ هم حرف نامجون رو تایید کرد
_ آه کامان من میخوامش
جین که تکیه داده بود گفت
_ بیخیال بزاز معامله کنه ....یونگی کو گفت یه سیگار بکشم این همه طول کشید ؟
جیمین سریع جواب جین رو داد
_ بهم پیام داد و گفت که رفت جایی
نامجون با تعجب نگاهی به جیمین کرد
_ کجا ؟
_ چه بدونم
...........
حالا شاید فردام بزارم شایدددد
ف۲ پ۲۸
...........
مادمازل با لبخند تکیه داد و به قیمت هایی که گفته میشد گوش کرد
+ امید وارم الکی اینجا نیومده باشم
...........
ارورا وقتی به بالای کوه رسید از موتور با کلافگی پایین اومد و به ماشین یونگی که ایستاده بود نگاه کرد
+ چی میخوایییییییی
ارورا با حرس به ماشین نگاه میکرد که یونگی به ارومی از ماشین پایین اومد
_ میخواستم باهات حرف بزنم
ارورا نفس عمیقی کشید
+ چه حرفی؟
_ درمورد یوناعه ...
ارورا به یونگی نگاهی انداخت که یونگی به ماشین اشاره کرد و بعد سوار شد ارورا به اجبار هندزفریش رو انداخت زمین بدون توجه به صدای انیس سوار ماشین شد
...........
+ ارورا ارورااااا .....فاک
انیس به سرعت از دوربین ها خارج شد و دنبال سیگنالی از خواهرش گشت اما انگار خبری نبود
+ هی یونا
+ چیه ؟
+ ارورا رو از دست دادیم
_ + چی ؟یعنی چی؟
+ خب داستانش طولانیه
+ اه اوکی تو حواست باشه یه جوریم با ارورا ارتباط برقرار کن
+ اوکیه
..............
= معامله ۲۰ ام مواد سیسیرین
یونا به سرعت سرش رو سمت ادوارد برد
+ اینو حتما میخوایم با هر قیمتی
_ پولش ....
+ قرار نیست پرداخت کنیم
ادوارد به چشن های شیطون یونا نگاه کرد متوجه حرفش نشد اما با شنیدن اولین قیمت تصمیم گرفت قیمتی بگه
* ۲ هزار دلار
_ ۵ هزار
= ۵ هزاااار کسی نیست دیگه ؟ ۱.......۲.....
_۲۵ هزار تا
یونا با تعجب سمت صدا برگشت که کوک رو دید ....
در یک لحظه چشم هاشون بهم قفل شد .....
یونا سرش رو برگردوند ......
نامجون با تعجب به کوک گفت
_ تا جایی که میدونم ما این رو نمیخوایم
تهیونگ هم حرف نامجون رو تایید کرد
_ آه کامان من میخوامش
جین که تکیه داده بود گفت
_ بیخیال بزاز معامله کنه ....یونگی کو گفت یه سیگار بکشم این همه طول کشید ؟
جیمین سریع جواب جین رو داد
_ بهم پیام داد و گفت که رفت جایی
نامجون با تعجب نگاهی به جیمین کرد
_ کجا ؟
_ چه بدونم
...........
۴.۳k
۰۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.