پارت ششم خلافکار من :
پارت ششم خلافکار من :
- من یه پیشنهادی دارم
بیا بازی کنیم
+ بازی؟
چه بازی ؟
- بازی اینکه هر کی باخت باید به خواسته اون یکی عمل کنه
+ ولی اینجوری نامردی میشه
من نمیتونم ازت چیزی بخوام
- خب یه چیزی بخواه که بتونم انجام بدم
و اینم هست که من خواسته ای مثل آزاد کردنم نمیتونم ازت بکنم
+ باشه
بازی رو شروع کردیم و من باختم
+ خب چی میخوای؟
- بب...وسم
+چی؟
- میگم منو ببو...س
+ چرا باید اینکارو بکنم
- شرط شرطه
+ میخوای منو بکشی؟
چه حقه ای داری؟
- کارت ندارم
بیا
بلند شدم و خواستم برم سمتش که پاش رو کشید زیر پام و پرت شدم توی بغلش
و کارش رو کرد
و بلند شدم از تو بغلش
- یه دور دیگه؟
+ چرا اینکارو کردی ؟
- چون که دلیل خیلی طولانی. پشتش هست و تو منو نمیشناسی
+ باید بشناسم؟
- اهوم ، منم نامجون
+ نامجون.......نمیشناس.......
نامجون ؟؟؟؟
- اهوم
+ چجوری به پسر به اون خوبی ، قاتل شد ؟
- بخاطر تو
+ بخاطر من؟
- میدونی من در واقع اصلا کسی رو نکشتم
+چی ، چرا چرت میگی ؟
- میدونی من میدونستم تو کارگاهی و نمیدونستم چجوری گیرت بیارم
و میدونستم اینجوری راحت میشه پیدا کرد
پس رفتم یه سری جنازه گیر آوردم ، که مال من نبودن و در واقع همه شون درست شده بودن
میدونی که من به نابغه ام
و تو رو سمت خودم کشیدم
و اینجوری بهت رسیدم
همه چی طبق نقشه پیش رفت
و تو هم بهم قول دادی که وقتی دوباره منو ببینی دوسم داشته باشی
یادته؟
+ فکر کردی چرا هنوز تنهام؟
خیلی عوض شدی ، خوشحالم
خب حالا چی؟
- دستم رو باز نمیکنی ؟
+ آره حتما ، باز میکنم
دستش رو باز کردم و وقتی دستش باز شد من رو بلند کرد و ترسیدم
+ چیکار میکنی ؟
- چقدر راحت اعتماد میکنی
فکر کردم که اشتباه کردم ولی من رو گرفت توی بغلش و واسه اذیت کردنم بود
کل شب رو با هم حرف زدیم و تا صبح بیدار بودیم
خیلی خوش گذشت
پارت های قبل در پیجی که در بیو هست میتونین بخونین
- من یه پیشنهادی دارم
بیا بازی کنیم
+ بازی؟
چه بازی ؟
- بازی اینکه هر کی باخت باید به خواسته اون یکی عمل کنه
+ ولی اینجوری نامردی میشه
من نمیتونم ازت چیزی بخوام
- خب یه چیزی بخواه که بتونم انجام بدم
و اینم هست که من خواسته ای مثل آزاد کردنم نمیتونم ازت بکنم
+ باشه
بازی رو شروع کردیم و من باختم
+ خب چی میخوای؟
- بب...وسم
+چی؟
- میگم منو ببو...س
+ چرا باید اینکارو بکنم
- شرط شرطه
+ میخوای منو بکشی؟
چه حقه ای داری؟
- کارت ندارم
بیا
بلند شدم و خواستم برم سمتش که پاش رو کشید زیر پام و پرت شدم توی بغلش
و کارش رو کرد
و بلند شدم از تو بغلش
- یه دور دیگه؟
+ چرا اینکارو کردی ؟
- چون که دلیل خیلی طولانی. پشتش هست و تو منو نمیشناسی
+ باید بشناسم؟
- اهوم ، منم نامجون
+ نامجون.......نمیشناس.......
نامجون ؟؟؟؟
- اهوم
+ چجوری به پسر به اون خوبی ، قاتل شد ؟
- بخاطر تو
+ بخاطر من؟
- میدونی من در واقع اصلا کسی رو نکشتم
+چی ، چرا چرت میگی ؟
- میدونی من میدونستم تو کارگاهی و نمیدونستم چجوری گیرت بیارم
و میدونستم اینجوری راحت میشه پیدا کرد
پس رفتم یه سری جنازه گیر آوردم ، که مال من نبودن و در واقع همه شون درست شده بودن
میدونی که من به نابغه ام
و تو رو سمت خودم کشیدم
و اینجوری بهت رسیدم
همه چی طبق نقشه پیش رفت
و تو هم بهم قول دادی که وقتی دوباره منو ببینی دوسم داشته باشی
یادته؟
+ فکر کردی چرا هنوز تنهام؟
خیلی عوض شدی ، خوشحالم
خب حالا چی؟
- دستم رو باز نمیکنی ؟
+ آره حتما ، باز میکنم
دستش رو باز کردم و وقتی دستش باز شد من رو بلند کرد و ترسیدم
+ چیکار میکنی ؟
- چقدر راحت اعتماد میکنی
فکر کردم که اشتباه کردم ولی من رو گرفت توی بغلش و واسه اذیت کردنم بود
کل شب رو با هم حرف زدیم و تا صبح بیدار بودیم
خیلی خوش گذشت
پارت های قبل در پیجی که در بیو هست میتونین بخونین
۵.۴k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.