진정한 사랑❤🔥
진정한 사랑❤🔥
2장💫فصل ۲
P~۶
جونگ کی:ببخشید ولی.........*که با اتفاقی که افتاد پخش زمین شد *
لیا:جونگ کیییییییی نههههه*گریه**جونگ کی رو تو بغلش گرفت*
فلش بک بزنیم به زمانی که اعضا نقشه میکشیدن:
نامی:خب ببینید نقشه ازین قراره وقتی جینا اومد پیشه تو و لیا رفت کنار جونگ کی کوک که از بالا این خونه که اینجاست تو باید با اسلحت جونکی رو بزنی مغزشو نه شکمش رو هدف بگیر
کوک:چرا شکمش رو
جیمین:ما نمیخوایم بکشیمش چون اون جینا رو اذیت کرد ماهم اینجوری تلافی میکنیم بعد احتماله زندموندنش کمه چون اونجا بیمارستان نزدیک نداره و..دیگه
نامی:خب ته و جیهوپ و جین شما هم به انبار اسلحشون حمله کنید چون یه بار میخواستیم این کارو کنیم نشد الان بهترین موقعیته اوک خب همین یونگی تو با جیمین برو
همه:باشه
نامی:دستیتون رو بیارین*دیتاشون رو رو هم گذاشتن و*
همه باهم:فایتینگگگگ!!!
پایان فلش بک:
خب بعد از عملیات:(ذهن منحرف من🙂عملیات!؟؟اوکه😶)
عمارت جیمین:
اتاق مشترکشون:
جیمین جلو جینا دست به سینه وایستاده و جینا نشستن رو تخت جلو جیمین
جیمین:بگو چیشد*عصبی*
جینا:*تعریف میکنه *
جیمین: چطور نفهمیدی
جینا:خب هانا شمارشوعوض میکنه بعضی وقتا
جیمین:اگه اتفاقی میوفتاد چی اصلا فکر کردی به این اگه بلایی سرت میومد چی *عصبی و سعد در داد نزدن *
جینا:خب ببخشید هرکاری بگی انجام میدم تا منو ببخشی
جیمین:هرکاری نه نمیشه*جینا بلند شد و جیمین رو سطحی بوسید از لب🙄*
جینا:لطفا🥺
جیمین:نه اونطوری نکن دلم برات نمیسوزه*دوباره جیمین رو بوسید(حسودی اصلا فشار چیه دیگه🥲هه هه هه😏هعی دنیا🙂)*
جیمین:باید فکر کنم
جینا:تقصیر من نبود خب ببخش دیگه چاگیااا
جیمین:نه همینجا بمون من کار دارم*رفت درو هم بست قفل کرد(دلم خنک شد😌)جیمین:ببند تو یکی اوک(چشم عزیزم بفرمایید😁)*
جینا:ازم عصبی چرا خب دست من نبود مگه این هانا که شمارش رو عوض کرده بود یبار بهم پیام داد غک کردم دوباره عوضش کرده ا🥲😕اشکال نداره شب خودش میاد🙃
شب:
ویو جیمین:
رفتم خونه رفتم تو اتاق مشترکمون صدا اب میومد جینا فک کنم حموم بود رو تخت نشستم که اومد بیرون حموم فقط یه حوله از سینش تا پایین باسنش بسته بود منو دید یکم ترسید
جینا:یاا وقتی میای حدقل یه اهم اوهومی کن بگو من اومدم
جیمین:خب حالا ولش بیا اینجا*اشاره به پاش*
جینا:چی وایسا لباسمو بپوشم
جیمین:اگه نیای نمیبخشمت(⁎⁍̴̛ᴗ⁍̴̛⁎)
جینا:باشه*نشست و دستاشو دوره گردنش حلقه کرد و بوسیدش لب*
جیمین:بیبی شیطون شدیا
جینا:اصلا فقط دوست دارم همیشه ببوسمت و بغلت کنم(〃'▽'〃)یعنی خوشت نمیاد اگه نه بگو!؟
جیمین:نه اتفاقن خیلیم خوشم میاد نگران نباش خب پس ادامه بدیم
جینا:چی*نگاهی ..*
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#lranians__love_Jk
2장💫فصل ۲
P~۶
جونگ کی:ببخشید ولی.........*که با اتفاقی که افتاد پخش زمین شد *
لیا:جونگ کیییییییی نههههه*گریه**جونگ کی رو تو بغلش گرفت*
فلش بک بزنیم به زمانی که اعضا نقشه میکشیدن:
نامی:خب ببینید نقشه ازین قراره وقتی جینا اومد پیشه تو و لیا رفت کنار جونگ کی کوک که از بالا این خونه که اینجاست تو باید با اسلحت جونکی رو بزنی مغزشو نه شکمش رو هدف بگیر
کوک:چرا شکمش رو
جیمین:ما نمیخوایم بکشیمش چون اون جینا رو اذیت کرد ماهم اینجوری تلافی میکنیم بعد احتماله زندموندنش کمه چون اونجا بیمارستان نزدیک نداره و..دیگه
نامی:خب ته و جیهوپ و جین شما هم به انبار اسلحشون حمله کنید چون یه بار میخواستیم این کارو کنیم نشد الان بهترین موقعیته اوک خب همین یونگی تو با جیمین برو
همه:باشه
نامی:دستیتون رو بیارین*دیتاشون رو رو هم گذاشتن و*
همه باهم:فایتینگگگگ!!!
پایان فلش بک:
خب بعد از عملیات:(ذهن منحرف من🙂عملیات!؟؟اوکه😶)
عمارت جیمین:
اتاق مشترکشون:
جیمین جلو جینا دست به سینه وایستاده و جینا نشستن رو تخت جلو جیمین
جیمین:بگو چیشد*عصبی*
جینا:*تعریف میکنه *
جیمین: چطور نفهمیدی
جینا:خب هانا شمارشوعوض میکنه بعضی وقتا
جیمین:اگه اتفاقی میوفتاد چی اصلا فکر کردی به این اگه بلایی سرت میومد چی *عصبی و سعد در داد نزدن *
جینا:خب ببخشید هرکاری بگی انجام میدم تا منو ببخشی
جیمین:هرکاری نه نمیشه*جینا بلند شد و جیمین رو سطحی بوسید از لب🙄*
جینا:لطفا🥺
جیمین:نه اونطوری نکن دلم برات نمیسوزه*دوباره جیمین رو بوسید(حسودی اصلا فشار چیه دیگه🥲هه هه هه😏هعی دنیا🙂)*
جیمین:باید فکر کنم
جینا:تقصیر من نبود خب ببخش دیگه چاگیااا
جیمین:نه همینجا بمون من کار دارم*رفت درو هم بست قفل کرد(دلم خنک شد😌)جیمین:ببند تو یکی اوک(چشم عزیزم بفرمایید😁)*
جینا:ازم عصبی چرا خب دست من نبود مگه این هانا که شمارش رو عوض کرده بود یبار بهم پیام داد غک کردم دوباره عوضش کرده ا🥲😕اشکال نداره شب خودش میاد🙃
شب:
ویو جیمین:
رفتم خونه رفتم تو اتاق مشترکمون صدا اب میومد جینا فک کنم حموم بود رو تخت نشستم که اومد بیرون حموم فقط یه حوله از سینش تا پایین باسنش بسته بود منو دید یکم ترسید
جینا:یاا وقتی میای حدقل یه اهم اوهومی کن بگو من اومدم
جیمین:خب حالا ولش بیا اینجا*اشاره به پاش*
جینا:چی وایسا لباسمو بپوشم
جیمین:اگه نیای نمیبخشمت(⁎⁍̴̛ᴗ⁍̴̛⁎)
جینا:باشه*نشست و دستاشو دوره گردنش حلقه کرد و بوسیدش لب*
جیمین:بیبی شیطون شدیا
جینا:اصلا فقط دوست دارم همیشه ببوسمت و بغلت کنم(〃'▽'〃)یعنی خوشت نمیاد اگه نه بگو!؟
جیمین:نه اتفاقن خیلیم خوشم میاد نگران نباش خب پس ادامه بدیم
جینا:چی*نگاهی ..*
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#lranians__love_Jk
۴.۳k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.