part 2
______________________________
________
دخترک فقط از کنار رود خونه بلند شد و با تمام قدرتش دوید ... ولی صدای خش خش برگ ها که زیر پا لح میشدن فقط برای اون نبود
گرگینه ها مثل سایه دنبالش بودن و همه گشته چشیدن خون آدمیزاد. هر ثانیه صدای برگ ها بیشتر و نزدیک تر به دحتر میشد و اون برای باذ دوم تو زندگیش طعم ترس واقعی رو داشت میچشید که عمارت بزرگ و سیاهی روبه روش ضاحر شد .... اصلا به چیزی دقت نکرد و فقط وارد عمارت شد و در ورودی رو پشت سرش بست
____________________________________
ا/ت: فکر کنم تموم شد *زمزمه با خودش*
مین یونگی: ولی نه همه چیز خانم کوچولو
____________________________________ دختر به سختی اب دهنشو قورت داد و بعد از ۲ ثانیه چند شمع ضعیف هم زمان روشن شدن و ۷ مرد خوشتیپ و در عین حال رنگ پریده با لبا و مردمک قرمز رنگی داشتن و همچنین روی لباشون نیشختی بود که دندون های نیش بلندشون برای دختر خود نمایی میکرد .
صدتی گرگینه ها دوباره همه جا رو گرفت.
____________________________________
(علامت : ا/ت: +)
+لطفا کمکم کنید ... خواهش میکنم
جیمین: *کاملا از ترس توی چشمای دختر راضی بود و نیشخندش بزرگ تر شد* کوچولو
یونگی: *نزدیک دختر شد و با صدای س.کسی و بم اش در گوش دختر زمزمه کرد* مفت و مجانی نمیشه که
جین: هر کاری تو دنیا خرج داره *اون هم مثل یونگی کنار گوش دختر زمزمه کرد*
+......
══════════════════
𝓒𝓸𝓷𝓭𝓲𝓽𝓲𝓸𝓷 : 5 𝓵𝓲𝓴𝓮𝓼 𝓪𝓷𝓭 6 𝓒𝓸𝓶𝓶𝓮𝓷𝓽
________
دخترک فقط از کنار رود خونه بلند شد و با تمام قدرتش دوید ... ولی صدای خش خش برگ ها که زیر پا لح میشدن فقط برای اون نبود
گرگینه ها مثل سایه دنبالش بودن و همه گشته چشیدن خون آدمیزاد. هر ثانیه صدای برگ ها بیشتر و نزدیک تر به دحتر میشد و اون برای باذ دوم تو زندگیش طعم ترس واقعی رو داشت میچشید که عمارت بزرگ و سیاهی روبه روش ضاحر شد .... اصلا به چیزی دقت نکرد و فقط وارد عمارت شد و در ورودی رو پشت سرش بست
____________________________________
ا/ت: فکر کنم تموم شد *زمزمه با خودش*
مین یونگی: ولی نه همه چیز خانم کوچولو
____________________________________ دختر به سختی اب دهنشو قورت داد و بعد از ۲ ثانیه چند شمع ضعیف هم زمان روشن شدن و ۷ مرد خوشتیپ و در عین حال رنگ پریده با لبا و مردمک قرمز رنگی داشتن و همچنین روی لباشون نیشختی بود که دندون های نیش بلندشون برای دختر خود نمایی میکرد .
صدتی گرگینه ها دوباره همه جا رو گرفت.
____________________________________
(علامت : ا/ت: +)
+لطفا کمکم کنید ... خواهش میکنم
جیمین: *کاملا از ترس توی چشمای دختر راضی بود و نیشخندش بزرگ تر شد* کوچولو
یونگی: *نزدیک دختر شد و با صدای س.کسی و بم اش در گوش دختر زمزمه کرد* مفت و مجانی نمیشه که
جین: هر کاری تو دنیا خرج داره *اون هم مثل یونگی کنار گوش دختر زمزمه کرد*
+......
══════════════════
𝓒𝓸𝓷𝓭𝓲𝓽𝓲𝓸𝓷 : 5 𝓵𝓲𝓴𝓮𝓼 𝓪𝓷𝓭 6 𝓒𝓸𝓶𝓶𝓮𝓷𝓽
۳.۵k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.